الف
آخرشه : نهايتشه
آشغال کله : احمق
آشغالانس : ماشين آشغاليهاي که چراغ گردون هم دارند
آمار دادن : نخ دادن – توجه کي را جلب کرن
مترادفها : نخ دادن ،راه دادن
آش و لاش : آسمون جل
آويزون : کسي که مرتبا کنه ميشود و بدون دعوت همه جا ميرود
اخ کردن: پول رو سريع دادن
انده : نهايته
اسکل: کسي که از همه دنيا بي خبر است
مترادفها:اوشگول- وسکل – شاسگول
اسم فعال: اسگلان تپه
اسدالله خان : ترياکي خفن
اصغر آرنولد اينا (اکبر-محمد… آرنولد اينا): کسي که زيباي اندام کار ميکند ولي جواد است
ارازل: بستگي به مکان کلمه در گفتار دارد ولي معمولا به معني نوچهء لاتها
اق زدن: حال بهم خوردن
الاغ تور:الاغ
ان چوچک:آدم عوضي
ب
باحال: خوش آيند
بار کردن : تيکه انداختن – فحش دادن
ببند گاله رو : خفه شو
ببو: انسان ساده لوح
بخواب(بخواب معامله – بخواب لاحاف سرد شد): خفه شو
بروبچ: بچه ها-رفقا
بيريف: درست – رديف
بينيم با: برو بابا
بيشين با (بيشين بينيم با) :خفه شو بابا
پ
پارازيت : حرف بد موقع
پا دادن : قبول کردن پيشنهاد -آمار دادن
:::ادامه حروف سال آینده:::