loading...
کـــــاریـــزمــــــــــات
آخرین ارسال های انجمن
نوید شتابی فرد بازدید : 251 1391/10/19 نظرات (0)

 

میدونم تو جوونی پیر شدی

میدونم آهنگ یو یو بازی کردنت آژیر قرمز بود

میدونم واسه دوچرخه و آتاری معدل بیست آوردی و هرگز نخریدن برات

می دونم کلاسات پر آدم بود می دونم

حالا باید هم کلام نسل "جاستین بایبر" شوی

کسایی که شلوار را تا نصفه کشیده اند و

به ش و رت ش ا ن افتخار میکنند!

سخت ست رابطه با تهی و تتلو و ساسی مانکن

سخت ست فهمیدن عجیجم و عجقم

ببین منو ، سرتو بگیر بالا، گریه نکن رفیق

در عوض یه مرد و یه زن واقعی بار اومدی

 

به سلامتی همه ی ما دهه شصتی ها

 

"شاهزاده"

 

نوید شتابی فرد بازدید : 416 1391/10/18 نظرات (0)

فرشته من بودی .. برای تغییر دادن زندگی من اومده بودی ولی...

فرشته ها بعد از تموم شدن ماموریتشون زود زود زود میرن ...

فرشته مهربوون هروقت رفتی پیش هر کسی برای کمک کردنش بهش بگو که میری...

اخه تو نمی تونی رو زمین پیش ما بمونی.....

دلم خیلی برات تنگ میشه..............

نوید شتابی فرد بازدید : 256 1391/09/21 نظرات (1)

دقت کردین هروقت یه خواب خوب میبینی صبح پاشی یادت نمیاد اما کافیه یه خواب ناجور ببینی ، تا شیش ماه تو مخته!

•.•.•.•.•.•.•.•تا حالا دقت کردین•.•.•.•.•.•.•.•.•
دقت کردین تو امتحانا آدرنالین خون میزنه بالا فعالیت غیر درسی زیاد میشه؟؟؟من که کلا حموم رفتنم ۵ دقیقه بیشتر نمیشد ۳ ساعت تو حموم بودم به اندازه ۱ سال هم لباس شستم

•.•.•.•.•.•.•.•تا حالا دقت کردین•.•.•.•.•.•.•.•.•
دقت کردین با کار خوابیدن آدمم کار دارن؟؟!! قبل ۱۲ بخوابیم میگن مرغی؟ بعد از ۱۲ بخوابیم میگن جغدی؟ راس ۱۲ بخوابیم میگن بمیر بابا با این سر وقت خوابیدنت………….. چه غلطی کنیم بالاخره؟!!!!!
•.•.•.•.•.•.•.•تا حالا دقت کردین•.•.•.•.•.•.•.•.•
حالا دقت کردین همیشه وقتایی که با یکی ، شریکی چیپس یا پفک می خوری .. هی توهم داری که در حقت اجحاف شده ..!
•.•.•.•.•.•.•.•تا حالا دقت کردین•.•.•.•.•.•.•.•.•
دقت کردین: اگه بچه ها لیوان بشکنن : ای دست و پا چلفتی … -اگه مامانه بشکنتش : قضا بلا بود -اگه باباهه بشکنتش : این لیوان اینجا چیکار میکنه…!!تو خونه ی ما که دقیقا همینه شما چطور؟
•.•.•.•.•.•.•.•تا حالا دقت کردین•.•.•.•.•.•.•.•.•
دقت کردین وقتی حقیقت رو می دونین، گوش دادن به دروغایی که طرف مقابل داره واست میبافه چقدر لذت بخشه؟!
•.•.•.•.•.•.•.•تا حالا دقت کردین•.•.•.•.•.•.•.•.•

تا حالا دقت کردین وقتی واسه دل خودت موهاتو درست میکنی چقدر خوشگل میشه ولی وقتی میخوای بری مهمونی یا عروسی بعد از ۳ ساعت کلنجار رفتن شبیه خربزه میشی؟
•.•.•.•.•.•.•.•تا حالا دقت کردین•.•.•.•.•.•.•.•.•
دقت کردین موقع امتحان سوالاتی رو که بلدیم با خط نستعلیق می نویسیم، ولی اونایی رو که بلد نیستیم با بدترین خط می نویسیم !
•.•.•.•.•.•.•.•تا حالا دقت کردین•.•.•.•.•.•.•.•.•
دقت کردین قبلاً هر چی موبایل کوچکتر بود با کلاس تر بود،الان هر چی بزرگتر باشه!!!
•.•.•.•.•.•.•.•تا حالا دقت کردین•.•.•.•.•.•.•.•.•
دقت كردين وقتي كليد ندارين هيچ كس تو خونه نيس ولي وقتي دارين همه توخونن!!!
•.•.•.•.•.•.•.•تا حالا دقت کردین•.•.•.•.•.•.•.•.•
تا حالا دقت کردین هروقت بخواین زود بخوابین همه تا نصفه شب بیدار میمونن ولی وقتی بخواین دیر بخوابین همه ساعت 9 شب میگیرن میخوابن؟!!!!
•.•.•.•.•.•.•.•تا حالا دقت کردین•.•.•.•.•.•.•.•.•
دقت کردین هر وقت عجله داری کارها به خنسی میخوره اما وقتی وقت زیاد داری همه چی جوره
نوید شتابی فرد بازدید : 266 1391/08/24 نظرات (1)

ناپلئون بناپارت : در دنیا فقط از یک چیز باید ترسید و آن خود ترس است .

 

ناپلئون بناپارت : اولین شرط توفیق شهامت و بی باکی است .

 

ناپلئون بناپارت : نایاب ترین چیزها در جهان دوست صمیمی است .

 

ناپلئون بناپارت : دردها و رنج ها فکر انسان را قوی می سازد

 

ناپلئون بناپارت : کسانی که روح نامید دارند مقصرترین مردم هستند.

 

ناپلئون بناپارت : کسی که می ترسد شکست بخورد حتما شکست خواهد خورد.

 

ناپلئون بناپارت : یک روز زندگی پر غوغا و در شهرت و افتخار بهتر از صد سال گمنامی است.

 

ناپلئون بناپارت : پیروزی یعنی خواستن .

 

ناپلئون بناپارت : عشق گوهری است گرانبها ، اگر با عفت توام باشد.

 

ناپلئون بناپارت : عفت در زن مانند شجاعت است در مرد ، من از مرد ترسو همچنان متنفرم که از زن نانجیب

 

ناپلئون بناپارت : فداکاری در راه وطن از همه فضایل باارزشتر است

نوید شتابی فرد بازدید : 381 1391/07/06 نظرات (2)
طنز - اینها چند پیش بینی گل آقایی است از بیست سال بعد که دست بر قضا بیست سال قبل نوشته شده است، چقدر این اخبار محقق شود، با مرحوم گل آقای عزیز!

دوم مهرماه 1411
آقای «اسدالله نوری» وزیر کشور، در یک مصاحبه رادیو -‌ تلویزیونی اعلام داشت که دلایل رد صلاحیت مهندس «بهزاد نبوی» اعلام نخواهد شد!
«بهزاد نبوی» نیز طی نامه سرگشاده‌ای اعلام کرد: اگر چهل بار دیگر نیز صلاحیتش رد بشود باز هم کاندیدا خواهد شد.
شایان ذکر است که صلاحیت نامبرده برای یازده دوره متوالی در انتخابات، رد شده است!

سوم مهرماه 1411
استاد «اسدالله بادامچیان» رئیس قوه قضائیه، «ابراهیم اصغرزاده» سردبیر روزنامه رادیکال «علیک سلام» را به مناظره تلویزیونی دعوت کرد.
رئیس قوه قضائیه اعلام کرد: نامبرده در حادثه اشغال سفارت آمریکا در تهران هیچ نقشی نداشته و تصاویری که پنجاه سال پیش او را در محوطه سفارت آمریکا نشان می‌داد و از تلویزیون پخش شد، جعلی بوده است.
وی گفت: نوار اصلی اشغال سفارت آمریکا که در آرشیو قوه قضائیه است، در این هفته از تلویزیون پخش خواهد شد.

چهارم مهرماه 1411
امروز دکتر «مهدی نصیری» مدیر مسؤول کیهان که بیش از 45 سال مدیرمسؤول روزنامه مزبور بود، از این سمت استعفا کرد. گفته می‌شود وی که پس از چهل سال نویسندگی شبانه‌روزی در روزنامه کیهان، برای اولین بار از اتاق خود در دفتر این روزنامه خارج شده بود، با مشاهده وضعیت مردم در خیابان فردوسی، تصمیم به استعفا گرفت. وی در طول چهل سال گذشته تمام اوقات خود را به نوشتن مقالاتی درباره تهاجم فرهنگی گذرانده بود. احتمال دارد که نامبرده به سمت استاندار استان نصرآباد منصوب شود!

پنجم مهرماه 1411
مدیرعامل هواپیمایی به دریافت یک قطعه مدال سرعت! مفتخر گردید.
مهندس «طیران‌پور»، مدیرعامل هواپیمایی در حالی که مدال را به گردن آویخته بود و دو مهماندار نمونه با منقل و اسپند در دو طرفش ایستاده بودند، درباره موفقیت عظیمی که موجب اهدای این مدال به وی شده است، نطق کوتاهی ایراد کرد و سپس به سؤالات خبرنگاران و نمایندگان رسانه‌های گروهی داخل و خارج، پاسخ گفت.
قابل توضیح است که چهارشنبه هفته قبل، پس از 40 سال، یک پرواز تهران -‌ مشهد در میان بهت و حیرت حاضران و مسافران، برای اولین بار فقط با دو ساعت و نیم تأخیر انجام شد!

 

گل آقا. شماره 92. مهر 1371

نوید شتابی فرد بازدید : 1624 1391/07/03 نظرات (0)

پس از دو ماه تعطیلات تابستانی که طی آن پخش سریال های ترکیه ای از کانالهای تلویزیونی این کشور بنا به یک سنت قدیمی در جهت تلاش برای استراحت و آرامش مردم در فصل تابستان قطع می گردد، ادامه پخش سریال پربیننده « صد سال پر احتشام » یا « حریم سلطان » با قسمت های جدید از روز چهارشنبه گذشته از کانال تلویزیونی استار ترکیه از سر گرفته شد.

 

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر «انتخاب» Entekhab.ir ؛ دردومین قسمت سری جدید این سریال، نکات توهین آمیزی نسبت به ایران در این سریال مطرح شد که بنظر می رسد بی ارتباط با وضعیت روابط ایران و ترکیه در چند ماه گذشته نبوده و تعمد خاصی در گنجاندن و نمایش برخی موضوعات در ارتباط با ایران در قسمت های جدید سریال بوده است. ابتدا به موارد مطروحه در این قسمت از سریال اشاره و سپس به تحلیل ماجرا می نشینیم.

 

1- در قسمت های جدید سریال دختری ایرانی به نام فیروزه بعنوان برده وارد قصر سلطان سلیمان می شود و خود را فردی از اهالی ری و سریانی معرفی می کند. وی با تلاش خواهر سلطان سلیمان و در حالی نظر سلطان کاملاً به وی جلب شده است، بعنوان یکی از زنان حرمسرا قرار است در قسمت های آتی در خدمت سلطان سلیمان باشد. یعنی یک ایرانی در حرم سلطان ترک؟

 

2- سلطان سلیمان در این قسمت از ایران بعنوان « دیار عجم » نام می برد که سعی می کند اطلاعاتی راجع به آن کسب کند؟ این در حالی است که آوازه امپراطوری ایران در آن زمان به اندازه ای بوده است که در دنیا کسی این کشور را عجم خطاب نکند!

 

2- مهترین فراز این قسمت از سریال بخشی بوده است که یکی از متحدین محلی سلطان سلیمان، به صدر اعظم وی ( ابراهیم پارگالی ) می گوید بدلیل بی توجهی سلطان سلیمان به دوستان خود، آنها یکی پس از دیگری به شاه طهماسب پناه می برند، چرا که شاه طهماسب از هر لحاظ به آنها بیشتر و بهتر می رسد. این گفته چنان به پارگالی سخت می آید که ضمن قتل بلافاصله صاحب سخن، اظهار می دارد این دیو...... که اسمش را شاه طهماسب گذاشته است،پاسخ این کار خود را خواهد گرفت. وی دو بار کلمه دیو..... را خطاب به شاه طهماسب بر زبان می راند.

 

در بررسی متون تاریخی تا آنجائی که نویسنده بررسی کرده است، نامی از زنی ایران و سریانی بنام فیروزه ، بعنوان همسر و یا معشوقه سلطان سلیمان به میان نیامده است. اینکه سلطان سلیمان وی را به حرم خود راه دهد و در قسمت های بعد با او به معاشقه و هوسبازی بپردازد، موضوعی نیست که به مذاق ایرانیان خوش بیاید و به راحتی از کنار آن بگذرند. حرمت ایران و زن ایرانی باید در هر صورت حفظ گردد، سریال های تاریخی جای مناقشه های سیاسی و بی احترامی به یک ملت و تاریخ آن نمی توانند، باشد علی الخصوص اینکه این اقدام از سوی سازندگان سریال در کشوری صورت گیرد که داعیه دوستی و برادری با ایران را دارد.

 

در برنامه های تلویزیونی ترکیه الفاظ رکیک بشدت سانسور می شوند، لذا خطاب کلمه بسیار زشت دیوس به یک شاه ایرانی که داعیه اسلام گشائی داشته است، جز با هدف خاص صورت نگرفته و تعمدی در کار بوده است که بهتر است سازندگان این سریال متوجه توجه و ناراحتی طرف ایرانی به این نکته شده و در قسمت های بعد نسبت به تصحیح آن اقدام نمایند.

 

ضمن اینکه عجم خطاب کردن کشوری بزرک چون ایران می تواند به دامن زدن و به بکار بردن الفاظ مشابه در سایر کشورها بیانجامد که توصیه می شود سازندگان سریال از ورود به آن اجتناب ورزند.

 

اگر چه باید منتظر قسمت های بعدی این سریال علی الخصوص حمله سلطان سلیمان به تبریز که برای آن برنامه ریزی می شود و اقداماتی که فیروزه در کاخ عثمانی بعمل خواهد آورد، ماند، تا ماهیت جریان اخیر بیشتر و بیشتر مشخص گردد.

نوید شتابی فرد بازدید : 383 1391/07/03 نظرات (0)

یادش بخیر : موقع امتحان باید بین خودمون و نفر بغلی کیف میزاشتیم رو میز که تقلب نکنیم.
.
.

یادش بخیر : ولی نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد.
.
.

یادش بخیر : زنگ آخر که می شد کیف و کوله رو مینداختیم رو دوشمون و منتظر بودیم زنگ بخوره تا اولین نفری باشیم که از کلاس میدوه بیرون
.
.

یادش بخیر : پیک نوروزی که شب عید میدادن دستمون، حالمونو تا روز آخر عید میگرفتن !
.
.

یادش بخیر : یکی از عاشقانه ترین صداها، صدای کانکت شدن مودم به اینترنت بود…
.
.

یادش بخیر : صفحه چپ دفتر مشق رو بیشتر دوست داشتیم به خاطر اینکه برگه های سمت راست پشتشون نوشته شده بود ولی سمت چپی ها نو بود !

.

.

یادش بخیر : تیتراژ شروع برنامه کودک: اون بچه هه که دستشو میذاشت پشتش و ناراحت بود و هی راه میرفت، یه دفعه پرده کنار میرفت و مینوشت برنامه کودک و نوجوان با آهنگ وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وگ وگ، وگ… !
.
.

یادش بخیر : هرکی بهمون فحش میداد کف دستمونو نشونش میدادیم میگفتیم آیینه آیینه
.
.

یادش بخیر : زمستون اون وقتا تمام عشقمون این بود که رادیو بگه مدرسه ها به خاطر برف تعطیله !
.
.

یادش بخیر : خط کشهائی که محکم می زدیم رو مچ دستمون دستبند می شد !
.
.

یادش بخیر : آن مان نماران، تو تو اسکاچی، آنی مانی کَ. لا. چی !
.
.

یادش بخیر : گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون، نقاشی می کشیدیم. بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن
.
.

یادش بخیر : آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست اونا یه درس از ما عقب تر باشن !
.
.

بقیه در ادامه مطلب

نوید شتابی فرد بازدید : 418 1391/06/09 نظرات (1)
داشتم پیاده در خیابان ها برای خودم قدم می زدم و خستگی کار و یکجانشینی را به در می کردم که همسر زنگ زد. گوشی را برداشتم.

الو!
- داری میای مرغ بخر!

سلامت کو؟
- برو بابا شارژ ندارم.

گوشی را قطع کرد. یک شارژ 5 هزار تومانی برایش خریدم و اس ام اس کردم. دوباره زنگ زد:

سلاااام شوهر جان!
- علیک سلام. لقمان را گفتند ادب از که آموختی؟ گفت از همسران بی شارژ.

تیکه ننداز. مرغ خریدی؟
- صدا نمیاد؟ چی؟ جغد؟

جغد چیه؟ مرغ! مرغ!
- مرغ؟ شیب؟ بام؟



گزینه اول!
- جدا بخرم؟ آخه برای چی؟

سوال می کنی؟ خب مرغ بخر بخوریم دیگه.
- گناه دارن مرغا! بیا از مرغا حمایت کنیم.

چی می گی تو؟ ماشین زده بهت؟
- نه. تو خوبی؟

مرسی. تو چطوری الان؟
- قربونت، مامان اینا خوبن؟

با مامان من چیکار داری؟
- من با مامانت کاری ندارم.

الان کجایی؟
- تو خیابون. دارم راه می رم.

واسه چی با تاکسی نمیای؟
- در حفظ ونگهداری محیط زیست می کوشم.

آفرین! حالا مرغ می خری یا نه؟
- صدات نمیاد.

دروغ نگو.
- از کجا فهمیدی دروغ میگم؟

مگه دروغ می گفتی؟
- آره.

پینوکیو. مرغ می خری؟
- مرغو می خوای چیکار کنی؟

می خوام بهش پرواز یاد بدم!
- نه این غیرممکنه. تو خل شدی!

آره از دست تو دارم خل می شم.
- خب کسی که به مرغ بخواد پرواز یاد بده مثل کسیه که بخواد با بابابزرگ من تمرین دموکراسی کنه.

مگه بابابزرگت چشه؟
- با بابابزرگ که واسه شام می رفتیم پیتزا بخوریم، بهونه می گرفت که الا و بلا من آبگوشت می خوام. هر چی هم می گفتیم، در جواب می گفت بیا رأی بگیریم. رأی می گرفتیم همه می گفتن پیتزا این آقا می گفت آبگوشت. بعدش با عصا ما رو سرکوب می کرد، مجبور می شدیم بریم آبگوشت بخوریم.

چه جالب.
- آره جالب بود.

ببین می خوام بهت یه حقیقتی رو بگم.
- بگو جانم.

راستش من نمی خواستم به مرغ پرواز کردن یاد بدم. فردا مامانم اینا می خوان بیان، گفتم یه کم زرشک پلو درست کنم.

- حالا که بحث صداقت و روراستیه بذار منم یه حقیقتی رو بهت بگم.

بگو عزیزم.
- من پول ندارم مرغ بخرم!

چی؟ صدا نمیاد!
- می گم پول ندارم.

خش خش می کنه، نشنیدم، چی نداری؟ غول؟
- دروغ نگو! شنیدی.

ااا خب چرا پول نداری؟
- مرغ رفته بالا.

وا! مرغ که نمی تونه پرواز کنه، چه جوری رفته بالا.
- متاسفانه شرایط جوی تو ایران یه جوریه که مرغ مجبوره پرواز کنه.

به خاطر تورم؟
- آره دیگه، مرغ هم مثل بادکنکه، تورم که می شه باد می کنه و می ره بالا.

خب با این اوصاف امکان یاد دادن پرواز به مرغ وجود داره.
- خب یاد دادنش که کار من و تو نیست، مسئولین محترم بهش پرواز یاد می دن، ما باید بریم از تو هوا جمعشون کنیم که آیتم خیلی دشواریه!

چه کار سختی.
- البته کار مسئولین سخت تره.

صددرصد. فردا چی بزارم جلوی مامان اینا؟
- املت درست کن بگو مرغ خریده بودیم گذاشتیم بیرون، فرار کرد.

نه بابا تابلوئه دروغ می گیم.
- یه کار دیگه هم می شه کرد، موقع شام براشون منطق الطیر عطار می خونم که یاد مرغ و سیمرغ بیفتن.

اینجوری که بیشتر هوس مرغ می کنن، من یه پیشنهاد بهتر دارم. قبل شام از شیوع دوباره آنفلوانزای مرغی می گیم، بعد من بلند می شم می گم کی دلش زرشک پلو با «مرغ» می خواد؟ مسلما حالشون بهم می خوره می گن املت درست کن منم می رم املت درست می کنم.
- عالیه! همینو می گیم. من رسیدم خونه، در رو باز کن.

بیا تو.

تعداد صفحات : 50

درباره ما
Profile Pic
ثبت شده در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 508
  • کل نظرات : 198
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 14
  • آی پی امروز : 55
  • آی پی دیروز : 51
  • بازدید امروز : 240
  • باردید دیروز : 212
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 746
  • بازدید ماه : 1,649
  • بازدید سال : 4,692
  • بازدید کلی : 927,607