loading...
کـــــاریـــزمــــــــــات
آخرین ارسال های انجمن
نوید شتابی فرد بازدید : 446 1389/11/24 نظرات (0)

هيچ کس ويرانيم را حس نکرد...

وسعت تنهائيم را حس نکرد...

در ميان خنده هاي تلخ من...

گريه پنهانيم را حس نکرد...

در هجوم لحظه هاي بي کسي...

درد بي کس ماندنم را حس نکرد...

آن که با آغاز من مانوس بود...

لحظه پايانيم را حس نکرد

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

نوید شتابی فرد بازدید : 402 1389/11/19 نظرات (0)

 

دفترم را باز ميکنم،

اولين صفحه حکايت از رفتنت دارد به صفحات ديگر نگاه ميکنم،

تمام صفحات دفتر از نبودنت،

ازغم دوريت،

از چشم انتظاريم وازاميدبه بازگشت ات پر کرده ام تنها يک برگ سفيد باقی مانده،

برگی که برای آمدنت خالی گذاشته ام....

روزی که دلم در پی ات افتاد آوار بلا بر سرش افتــــــــــــاد

چون رنج به عشق تو پذيرفـــت ديـــوانه شد و از نفس افتـاد

بعد از سپري گشتن ايـــــــــــام دل بار دگر يــــــــــــاد تو افتاد

از هجر تو بي تاب و توان گشت عاشق شد و در دام تو افتاد

 

نوید شتابی فرد بازدید : 421 1389/11/18 نظرات (0)

حس میکنم زندگی را باخته ام و احساسي رو كه بايد در 22 سالگيم رو داشته باشم رو ندارم خیلیبيشتر از آنچه باید در بیست ودو سالگی داشته باشم رو دارم.می دانم که نمی دانم و این از کسی نیست جز خودم.در اتوبوس زمان یکی یکی ایستگاههای خالی زندگی را طی میکنم تا به ایستگاه آخر برسم.هر آنچه که میتوانستم انجام دهم در کژفهمی های جاری زندگی و در بن بستهای بی پایان هستی رنگ باخت و رنگ باخت و رنگ باخت.نمی خواهم شروع کنم باز زیستن را..........

نوید شتابی فرد بازدید : 434 1389/11/17 نظرات (0)

هر شب وقتی تنها میشم حس میکنم پیش منید

دوباره گریه ام می گیره انگار تو آغوش منید

روم نمیشه صداتون کنم وقتی که اشک تو چشمامه

با اینکه نیستید پیش من اما دستاتون تو دستامه

بارون می باره بازشما رو دوباره پیشم می بینم

اشک تو چشام حلقه میشه دوباره تنها می شینم

قول بدید وقتی تنها میشم بازم بیایید کنار من

شبای جمعه که میادمیام سر مزارتان

دوباره باز یاد چشاتون زمزمه نبودنم

ببین که عاقبت چی شد قصه باشما بودنم

خاک سر مزار من نشونید از نبودنتان

دستای نا مردم شهر تو رو ازم ربودنتان

بارون می باره بازشما رو دوباره پیشم می بینم

اشک تو چشام حلقه میشه دوباره تنها می شینم

قول بدید وقتی تنها میشم بازم بیایید کنار من

شبای جمعه که میادمیام سر مزارتان...

مامانو بابایخوبم دوریتون بدجوری عذابم میده

مگه نمیگن گذشت زمان باعث میشه خیلی

چیزا رو فراموش کنی پس چرا من هر روز که می گذره

جای خالیتون بیشتر احساس می کنم؟!

تقدیم به روح بهترین حامیانم که رفتند

نوید شتابی فرد بازدید : 467 1389/11/14 نظرات (0)

خانوما بخونن اقایون بخندن...

یك مركز خرید وجود داشت كه زنان میتوانستند به آنجا بروند و مردی را انتخاب
كنند كه شوهر آنان باشد

 این مركز پنج طبقه داشت و هرچه به طبقات بالاتر
میرفتند خصوصیات مثبت مردان بیشتر میشد. اما اگر در طبقه ای دری را باز
كنند باید از همان طبقه مردی را انتخاب كنند و اگر به طبقه بالاتر رفتند دیگر
اجازه برگشت ندارند و هر شخص فقط یكبار میتواند از این مركز استفاده
نماید.

روزی دو دختر كه با هم دوست بودند به این مركز رفتند تا شوهر مورد نظر
خود را انتخاب كنند.
بر روی درب طبقه اول نوشته بود این مردان شغل و بچه های دوست
داشتنی دارند. دختری كه این تابلو را خوانده بود گفت خب بهتر از بیكاری یا
بچه نداشتن است!! ولی دوست دارم ببینم در طبقات بالا چه مواردی
هست!!
در طبقه دوم نوشته بود این مردان شغلی با حقوق زیادو بچه های دوست
داشتنی و چهره زیبا دارند. دختر گفت: هوووممم طبقه بالا چه جوریه؟؟؟
طبقه سوم نوشته بود این مردان شغلی با حقوق زیاد و بچه های دوست
داشتنی و چهره های زیبا و در كار خانه نیز كمك می كنند.دختر گفت چقدر
وسوسه انگیز برویم و طبقه بعدی را ببینیم.
در طبقه چهارم نوشته بود:این مردان شغلی با حقوق زیاد و بچه های دوست
داشتنی و چهره های زیبا و در كار خانه كمك میكنند و در زندگی هدفهای
عالی دارند.
آندو واقعا به وجد آمده بودند و دختر گفت: وای چقدر خوب چه چیز ممكن
است در طبقه آخر باشد آندو از شوق زیادشروع به گریه كردند.
آنها به طبقه پنجم رفتند آنجا نوشته شده بود : این طبقه فقط برای این است
كه ثابت كند زنان هیچوقت راضی شدنی نیستند. از این كه به مركز خرید ما
آمدید متشكریم و روز خوبی را برای شما آرزومندیم

نوید شتابی فرد بازدید : 504 1389/11/11 نظرات (0)

انگليسی ها ميگن Ladies First‌ يعني اول خانومها (خانمها مقدم ترند).
ولي خوب كه دقت مي كنيم ما هم در فارسي هميشه جنس مونث رو اول مي ياريم معلوم مي شه نه تنها عدم تساوي حقوق زن و مرد افسانه است بلكه خانومها خيلي مقدم تر هستند.
براي مثال:
زن و شوهر
زن و مرد
عروس و داماد
مرغ و خروس
جدا تا حالا شده اين تركيبها رو بر عكس بگيد اصلا انگار خنده دار ميشه اگه مثلا بگيد شوهر و زن!!!
تازه اگه به عبارت جشن ازدواج دقت كنيد علي رغم اينكه تمام هزينه ها رو داماد بيچاره مي ده بازم مي گيم بريم عروسي!

نوید شتابی فرد بازدید : 474 1389/11/01 نظرات (0)

نینسین بیچاره عاشیق یار اگر یار اولماسا

خاره یالوارماز بولبول عشق گولزار اولماسا



بولبولم گول مننن آیریلماز بیر آن

اورتادا سوز گزدیرن نا اها اغیار اولماسا


منیم سوگولوم زلیخاداندا آرتیخدور منه

یوسفون قدری بولوممزدی خریدار اولماسا

منیم جوابیم

فلک نگار سنون جور روزگار منیم

سرور و عیش سنون محنت و فشار منیم

بهار و گلشن و گل نغمه هزار سنین

فغان ناله و فریاد آه و زار منیم

رقابت ایلمه من بینوائله شب و روز

تمام خلق سنون بیر پزشگیار منیم

میگن

نوید شتابی فرد بازدید : 409 1389/10/21 نظرات (0)

ميگن هر روز بايد يک سيب خورد چون آهن داره،

يک موز خورد چون پتاسيم داره،

پرتقال هم خورد چون ويتامين
C داره،

و يک فنجان هم چاي سبز بدون شکر نوشيد براي پيش گيري از ديابت.


هر روز بايد دو ليتر آب خورد .....،
يعني دوبرابره زماني كه براي نوشيدن آب صرف کرديم !)

بايد هر روز ماست خورد براي اينکه ارگانيزممون نياز به ۱۱۴- ن
L CASSEI كه هيچکس نميدونه چه جانوريه ولي به نظر ميرسه كه اگر يک ميليون ونيم (؟) از اين آنزيمها به بدنمون نرسه شروع به فرسوده شدن ميکنيم .

روزي بايد يه آسپيرين خورد براي جلوگيري از سکته و يه گيلاس
همدلستر ( كه باز براي جلوگيري از سکته خوبه
....) و يه گيلاس هم دلستر مالت كه براي سيستم اعصاب مفيده و
يه ليوان هم نوشابه كه نميدونم براي چي چي مفيده !
و اگر همه اينا رو با هم بخوريم ممکنه عامل
خونريزي مغزي بشه ولي جاي نگراني نيست چون اگه پيش بياد
اصلا متوجه نميشيم

هر روز بايد کلي سبزيجات و غلات فيبر دار بخوريم تا
شايد موفق بشيم رفع حاجت بکنيم؛ هر روز بايد ۴ تا
۶ وعده غذاي سبک بخوريم، وبدون اينکه يادمون بره
هر لقمه رو صد دفه خوب بجويم . اگر حساب کتاب کنيم
ميبينيم بابت غذا خوردن بايد ۵ ساعت وقت صرف کنيم.


و بعد از هر غذا بايد دندون هامون رو مسواک بزنيم ، بعد از ماست و
فيبر خوردن هم بايد مسواک کنيم ، بعد از سيب هم مسواک
کنيم بعد از موز هم باز مسواک کنيم ....همينطور مسواک کنيم تا موقعي كه
فقط سه تا دندون تو دهنمون باقي بمونه ... در ضمن فراموش هم
نشه كه بايد بين داندانها رو نخ هم بيندازيم ، لثه هامون رو هم
ماساژ بديم ، آب نمک و محلول شست شوي دندان هم قرقره کنيم ....

هر روز بايد ۸ ساعت بخوابيم و ۸ ساعت هم کار کنيم، به اظافه زمان لازم براي غذا خوردن كه جمش ميشه : ۲۱=۵+۸+۸ ساعت ؛ برامون
۳ ساعت باقي ميمونه، تازه اگر گيره ترافيک نيفتيم .

بنا بر آمار ما روزي ۳ ساعت تلويزيون نگاه ميکنيم.

قاعدتا ممکن نيست چون بايد هر روز حد اقل نيم ساعت هم پياده روي کنيم ( مواظب باشيد بعد از ۱۵ دقيقه دور بزنيد و برگرديد واگر نه نيم ساعت ميشه يک ساعت ).

بايد به روابط با دوستانمون هم خيلي توجه نشون بديم
چون دوستان مثل گلها و گياهان هستن و هرروز به رسيدگي و آبياري احتياج دارن ! حتي موقعي هم كه به سفر ميريم، فکر ميکنم !

در ضمن بايد روزانه يکي دو تا روز نامه ، چند تا مقاله بخونيم و اخبار رو هم نگاه کنيم تا همچنان در جريان وقايع باشيم و نقد و انتقاد يادمون
نره!

واي راستي بايد کمک به همسر هم هر روز انجام بديم و براي اينکه
اين کمک کردن تکراري نشن: بايد نوآوري کنيم و ازخودمون خلاقيت نشون بديم و مدام متوجه دلبري هم باشيم !

يک ساعتي رو هم بايد براي نظافت و ته کشيدن ، اطو کردن، ظرف و رخت شستن...... و احیاناً اگر بچه و بيرون بردن سگ هم جزو برنامه باشه .....!!!!

خلا صه اگه دوباره يه جمع سرانگشتي بزنيم ميرسيم به ۲۹ ساعت در روز...

پس چاره ای نيست و تنها راهي كه به عقل ميرسه اينکه چند تا کار رو هم زمان با هم انجام بديم...

مثلا موقع دوش گرفتن از آب سرد استفاده کنيم و دهان مون رو باز نگه داريم تا اينطوري ۲ ليتر آب روزانه رو خورده باشيم.

و بعد از اينکه از زير دوش در اومديم ، مسواک به دهان کمک به همسر رو انجام داديم , بعد همسرمون به اخبار تلويزيون نگاه ميکنه و ما همزمان داريم جارو مي کنيم و به چيز هايي كه همسرمون در حال ديدن روي صفحه است و داره براي ما تعريف ميکنه هم گوش ميديم .

يک دستمون بيکار و خالي مونده ؟

خوب پس ميتونيم به يکي از دوستان ويا پدر ومادرمون تلفن بکنيم ، دلستر
و آسپيرين رو هم پشت سرش بخوريم ( چون بعد از تلفن به پدر مادرمون به آسپيرين و دلستر واقعاً احتياج داريم )، ماست و سيب رو ميتونيم
بديم همسرمون بخوره و خودمون مشغول خوردن موز بشيم ، و فردا
برعکسش کنيم .


فعلا ميرم تا بعد ، چون بين ماست، سيب، ایستک، اولين ليتر آب و سومين
وعده غذاي فيبر دار روزانه ، ديگه حسابي گيج شدم ونميدونم کجاي کار هستم.....بايد هرچه زودتر خودم رو به
wc برسونم ...حتما از اين فرصت استفاده ميکنم تا دندون ها رو هم مسواک کنم!

نوید شتابی فرد بازدید : 417 1389/10/21 نظرات (0)

من از خدا خواستم...
من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید
خدا گفت : نه!
آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در
تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی.
من از خدا خواستم که بدنم را کامل سازد
خدا گفت : نه! روح تو کامل است ... بدن تو موقتی است.
من از خدا خواستم به من شکیبائی دهد
خدا گفت : نه!
شکیبائی بر اثر سختی ها به دست می آید. شکیبائی دادنی نیست بلکه به دست آوردنی است.
من از خدا خواستم تا به من خوشبختی دهد
خدا گفت : نه! من به تو برکت می دهم
خوشبختی به خودت بستگی دارد ...
من از خدا خواستم تا از درد ها آزادم سازد
خدا گفت : نه!
درد و رنج تو را از این جهان دور کرده و به من نزدیک تر می سازد.
من از خدا خواستم تا روحم را رشد دهد
خدا گفت : نه!
تو خودت باید رشد کنی ولی من تو را می پیرایم تا میوه دهی.
من از خدا خواستم به من چیزهائی دهد تا از زندگی خوشم بیاید
خدا گفت : نه !
من به تو زندگی می بخشم تا تو از همۀ آن چیزها لذت ببری ...
من از خدا خواستم تا به من کمک کند تا دیگران همان طور که او دوست دارد ، دوست داشته باشم
خدا گفت : ... سرانجام مطلب را گرفتی
امروز روز تو خواهد بود ... آن را هدر نده!
داوری نکن تا داوری نشوی . آنچه را رخ می دهد درک کن و برکت خواهی یافت...

تعداد صفحات : 50

درباره ما
Profile Pic
ثبت شده در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 508
  • کل نظرات : 198
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 14
  • آی پی امروز : 52
  • آی پی دیروز : 51
  • بازدید امروز : 222
  • باردید دیروز : 212
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 728
  • بازدید ماه : 1,631
  • بازدید سال : 4,674
  • بازدید کلی : 927,589