loading...
کـــــاریـــزمــــــــــات
آخرین ارسال های انجمن
نوید شتابی فرد بازدید : 420 1390/11/12 نظرات (0)

بگذارباتوبگویم که درکوهستان زندگی هیچ قله ای هدف نیست.

زندگی خودش هدف خویش است.

زندگی نه وسیله ای برای رسیدن به یک پایان

که پایانی برای خودزندگی است.

همراه با اوازنسیم

پرندگان درپرواز

گل های سرخ پیچان ورقصان

خنده ی افتاب درسپیده دمان

چشمک ستارگان درشامگاهان

مردی دردام عشقی گرفتار

کودکی مشغول بازی درخیابان...

هیچ هدفی دران دوردست هانیست.

زندگی صرفاازخودلذت می برد ازخودبه وجدمی اید.

انرژی درحال لبریزش وفوران است.

درحال رقص برای هیچ منظورخاصی.

این نه کاراست ونه وظیفه.

زندگی بازی عشق است

شاعری است

موسیقی است



خدایا

نوید شتابی فرد بازدید : 576 1390/11/08 نظرات (3)

گریه می کردم به یادش کسی یارم نبود           تنهای تنها شدم کسی یارم نبود

دل گرفت وسوی این و آن کردم                 به هر کس نا کس روی کردم

کسانی که دم از رفاقت میزنند              دست روی دست گذاشته یا نیش میزنند

چرا درد مرا کس نداند                    دلم که جز خدا کس ندارد

درد دل زیاد است و خاک میشود         به آخربند نرسیده با اشک و خون پاک میشود

از سروده های دوست عزیز محمد باقر طاهری

نوید شتابی فرد بازدید : 558 1390/11/06 نظرات (1)

از دلم گویم که جز آواره ای از آن نمانده است
که گاهی میشود حتی
دگر خود نیز یادش نمیکنم
هر کسی زخمی بر او آورده است
یادگاری نوشته و رخت بر بسته است
دلم به جور و جفا خو دارد
چرا نالم خودم کرده ام
همه را چون خود خاکی فرض کرده ام
میدانم که دگر جای گلایه نیست
ولی میدانم که این سزای منه آواره نیست

از سروده های دوست عزیز محمد باقر طاهری

نوید شتابی فرد بازدید : 522 1390/11/05 نظرات (0)

دانشجوی جغرافیا : مکان ، آب و هوا و شرایط محیطی در او تاثیری ندارد چون او همه جا هست!


دانشجوی مهندسی : شجاعتش برایم قابل تحسین است چون ماکت هر پل یا ساختمانی را که می سازم
بدون توجه به احتمال تخریب آن ، به رویش می رود و افتتاحش می کند!


دانشجوی پزشکی : تنها موجودی است که از تیغ تشریح من هراسی ندارد
و به طرفم می آید تا با فدا کردن جانش موجب پیشرفت علم پزشکی شود!


دانشجوی مدیریت : با آن جثه کوچک ، آنچنان خانواده پر جمعیتش را مدیریت و اداره می کند
که انگار مدیر بودن باید در خون هر کس باشد و درس خواندن بی فایده است!


دانشجوی روانشناسی : درون گرا ، خجالتی ، کم حرف ، یک شخصیت منحصر به فرد!


دانشجوی علوم سیاسی : به هیچ دسته و گروهی وابسته نیست ، تک و تنها برای هدفش تلاش می کند


دانشجوی برق : وقتی روشنایی و خاموشی در نحوه حرکت او بی تاثیر است من را متوجه نیرویی فراتر از برق می کند!


دانشجوی کامپیوتر : مغز کوچک او با آن همه ذخایر اطلاعاتی بسیار پیشرفته تر از فلش ۳۲ گیگ است!


دانشجوی فیزیک هسته ای : زندگی در خوابگاه حق مسلم اوست!


دانشجوی تربیت بدنی : آنقدر عضلاتش نیرومند است که می تواند از دیوار راست هم بالا برود!


دانشجوی زبان شناسی : هیچکس زبانش را نمی فهمد!


دانشجوی علوم تربیتی : شیوه تربیتی او در تعلیم فرزندان بی شمارش برایم قابل احترام است
چرا که تمام آن فرزندان بی چون و چرا ادامه دهنده راه او می باشند


دانشجوی تاریخ : گذشت اعصار و قرون نتوانسته هیچ تاثیری در ظاهر و عقاید و شیوه زندگی او بگذارد!


دانشجوی هنر : هیچوقت منتظر نمی شود تا بتوانم پرتره اش را تمام کنم!


دانشجوی آمار : بدون شک از یک روش آماری قوی برای محاسبه تعداد فرزندانش بهره می برد!


دانشجوی اخلاق : آنقدر با مرام و پایبند به اخلاقیات است که تا به حال نگذاشته هیچکس اشک او را ببیند
حتی زمانیکه فرزندش را جلوی چشمانش له می کنند!


دانشجوی علوم ارتباطات : تا او هست ، هیچکس تنها نیست

 

قصد توهین ندارم ولی حالا شما مونثی ها ازش بترسین و برین روی میز یا بیرئن از خونه و یا میتونین داد بزنین بابا بیاد به دادتون برسه.سوسک چندش آوره ولی موش و گربه رو چی میگین؟؟؟

نوید شتابی فرد بازدید : 555 1390/11/05 نظرات (0)

سه نفر در تقسیم ۱۷ شتر با هم نزاع می کنند . اولی مدعی  ۱/۲ دومی ۱/۳ و سومی ۱/۹ از شترها بودند و به هر ترتیب که می خواستند شتر ها را تقسیم کنند نتوانستند یعنی :

۱۷*۱/۹=۱٫۸                                           ۱۷*۱/۳=۵٫۶                               ۱۷*۱/۲ =۸٫۵

هیچ یک از علمای وقت نتوانستند مشکل آنان را حل کنند موضوع را نزد علی (ع )می برند…..

ایشان یک شتر خود را به آن ۱۷ شتر اضافه می کند ، سپس ۲/۱ آن یعنی ۹ شتر را به اولی و ۳/۱ که ۶ می شود را به دومی و ۹/۱ آن را که ۲ می شود به سومی می دهد و جمع کل شترهای تقسیم شده ۱۷ نفر می گردد. و در نتیجه یک شتر باقی مانده خود را نیز بر می دارد

نوید شتابی فرد بازدید : 556 1390/10/29 نظرات (0)
میخوام یک آمار بدم خانمها برن تو کما… !! اگر گفتید متوسط میزانی که یک خانم در طول عمرش روژلب میخوره چقدره؟؟؟ 2 کیلوگرم یک زن در کل زندگی اش 2 کیلو روژلب میخوره و این روژلب حاوی 300 گرم سرب میباشد که 68 درصد میزان سرطان را در خانمها افزایش میدهد. عمق فاجعه اینجاست كه : مردها هم در طول عمرشون همین حدود رژ لب كوفت می كنن
نوید شتابی فرد بازدید : 661 1390/10/29 نظرات (0)

1- چیزی در مورد ماشین فهمیدن ، البته به جز رنگش …

۲- درک مضمون اصلی یک فیلم هنری

۳- ۲۴ ساعت رو بدون فرستادن sms زندگی کردن …

 ۴- بلند کردن چیزی

 ۵- پرتاب کردن

 ۶- پارک کردن

 ۷- خواندن نقشه

 ۸- دزدی کردن از بانک

 ۹- آرام و ساکت جایی نشستن

 ۱۰- بیلیارد بازی کردن

 ۱۱- پول شام رو حساب کردن

 ۱۲- مشاجره کردن بدون داد کشیدن

 ۱۳- مواخذه شدن بدون گریه کردن

 ۱۴- رد شدن از جلوی مغازه کفش فروشی

 ۱۵- نظر ندادن در مورد لباس یک غریبه

 ۱۶- کمتر از بیست دقیقه داخل یک دستشویی بودن

 ۱۷- دنده ماشین را با انگشت عوض کردن

 ۱۸- راه انداختن درست یک ویدئو

 ۱۹- تماشای یک فیلم جنگی

 ۲۰- انتخاب سریع یک فیلم

 ۲۱- ایستاده جی. کردن

 ۲۲- ندیدن فیلم هندی

 ۲۳- غیبت نکردن

 ۲۴- ف.. نامو.. دادن

 ۲۵- نرقصیدن موقع شنیدن یک آهنگ شاد

 ۲۶- آرایش نکردن

 ۲۷- لاک نزدن

 ۲۸- صحبت نکردن وقتی که باید ساکت باشن

 ۲۹- سیگار برگ و یا چپق کشیدن

 ۳۰- درک کردن شوهر وقتی اعصابش خورده

 ۳۱- گریه کردن بدون آبریزش بینی

 ۳۲- غذا پختن بدون تماشای تلویزیون

 ۳۳- تماشای اخبار و خوندن روزنامه

 ۳۴- نق نزدن

 ۳۵- لگد زدن

 ۳۶- از سن بیست و پنج سالگی رد شدن

 ۳۷- اخ تف کردن

 ۳۹- خواستگاری رفتن

 ۴۰- از همه مهمتر موارد بالا رو قبول کردن

نوید شتابی فرد بازدید : 586 1390/10/29 نظرات (8)

خيلي قانع،صبور و آرام،پرتحمّل،عاشق مالكيّت،حسود،متعصّب،اهل اعتدال، با محبّت،قوي و سالم،عاشق عطر و بوي طبيعي،از تجارب گذشته الهام مي‌گيرم،وفادار،مخالف افراط،‎‎‎با سليقه،خوشگل‌پسند،پول‌دوست،هميشه راضي،مصمّم،پُركار،سخاوتمند،مؤقّر و سنگين،فقط در مقابل حرف آرام رام مي‌شوم،اهل ماديّات،دنبال زندگي شيرين و آرام،مادّي‌گرا و سودجو،به‌هر كاري صورت واقعي مي‌دهم،مخالف خشونت و در مواقع ضروری آماده تار و مار،با ثبات و پايدار،عاشق صلح و آرامش،صادق،مال جمع كن،اهل هنر،مخالف درگيري،اگر عصباني شوم طوفان بپا مي‌كنم،هركاري را به پايان مي‌رسانم،مدیر فعّال،با همه كنار مي آيم غیر از فامیلم بنا به دلایل شخصی،خود سر و خود محور،نجيب،عاشق خانه و خانواده،عاشق طبيعت،عاشق رفتار ملايم،كمك رسان،داراي قلبي بزرگ، با صفا،مسلّط به نفس،داراي عزّت نفس،عاشق گل و زيبائي،بي تفاوت نسبت به دشمنان،ميانه رو،رفيق و دوست بسيار شيرين،شيك پوش، علاقه‌مند به موسيقي،قدر شناس،مخالف عجله،داراي تحمّل زياد،محتاط و مخالف اعتراض.



دير ناراحت مي‌شوم اما اگر ناراحت شوم دنيا را به‌هم ميريزم. دوست و همیار شوخ،سياستمدار، مطيع و خانه‌دار را به حد پرستش دوست دارم.آرام،اهل عمل،حساس،محتاط هستم ولي اصلا رويائي نيستم.زود رنج و بد خشم هستم اما هرگز از خانه‌ام وعشقم قهر نمي‌كنم. دست و دلباز اما حسابگر هستم.

نوید شتابی فرد بازدید : 1370 1390/10/28 نظرات (1)

دید مجنون دختری مست و ملنگ
در خیابان با جوانانی مشنگ

خوب دقت کرد در سیمای او
دید آن دختر بُود لیلای او

با دلی پردرد گفتا این چنین
حرف ها دارم بیا (پیشم بشین)

من شنیدم تازگی چت می کنی
با جوانی اهل تربت می کنی

نامه های عاشقانه می دهی
با ایمیل از ( توی) خانه می دهی

عصرها اطراف میدان ونک
می پلاسی با جوانان ونک

موی صاف خود مجعد می کنی
با رپی ها رفت و آمد می کنی

بینی خود را نمودی چون مویز
جای لطفاً نیز می گویی (پلیز)

خرمن مو را چرا آتش زدی؟
زیر ابرو را چرا آتش زدی؟

چشم قیس عامری روشن شده
دختری چون تو مثال زن شده

دامن چین چین گلدارت چه شد؟
صورت همچون گل ِ نارت چه شد؟

ابروی همچون هلالت هم پرید؟
آن دل صاف و زلالت هم پرید؟

قلب تو چون آینه شفاف بود
کی در آن یک ذرّه ( شین و کاف) بود

دیگر آن لیلای سابق نیستی
مثل سابق صاف و عاشق نیستی

قبلنا عشق تو صاف و ساده بود
مهر مجنون در دلت افتاده بود

تو مرا بهر خودم می خواستی
طعنه ها کی می زدی از کاستی؟

زهرماری هم که گویا خورده ای
آبروی هرچه دختر برده ای

رو به مجنون کرد لیلا گفت : هان
سورۀ یاسین درِ ِگوشم نخوان

تو چه داری تا شوم من چاکرت؟
مثل قبلن ها شوم اسپانسرت ؟

خانه داری ؟ نه ، اتول ؟ نه ، پس بمیر
یا برو دیوانه ای دیگر بگیر

ریش و پشم تو رسیده روی ناف
هستی از عقل و درایت هم معاف

آن طرف اما جوان و خوشگل است
بچه پولدار است گرچه که ول است

او سمندی زیر پا دارد ولی
تو به زحمت صاحب اسب شـَلی

خانه ات دشت و بیابان خداست
خانۀ او لااقل آن بالاهاست

با چنین اوضاع و احوالت یقین
خوشه ات یک می شود ، حالا ببین

او ولی با این همه پول و پله
خوشۀ سه می شود سویش یله

گرچه راحت هست از درک و شعور
پول می ریزد به پای من چه جور

عشق بی مایه فطیر است ای بشر
گرچه باشی همچو یک قرص قمر

عاشق بی پول می خواهم چکار
هی نگو عشقم ، عزیزم ، زهر مار

راست می گویند، تو دیوانه ای
با اصول عاشقی بیگانه ای

این همه اشعار می گویی که چه؟
دربیابان راه می پویی که چه؟

بازگرد امروز سوی کوه و دشت
دورۀ عشاق تاریخی گذشت

تازه شیرین هم سر ِ عقل آمده
قید فرهاد جـُلمبر! را زده

یا همین عذار شده شکل گوگوش
کرده از سرتا نوک پایش روتوش

با جوانان رپی دم خور شده
نان وامق کاملاً آجر شده

ویس هم داده به رامین این پیام
بین ما هرچه که بوده شد تمام

پس ببین مجنون شده دنیا عوض
راه تهرن را نکن هرروزه گز

اکس پارتی کرده ما را هوشیار
گرچه بعدش می شود آدم خمار

بیخیال من برو کشکت بساب
چون مرا هرگز نمی بینی به خواب

گفت با «جاوید» مجنون این چنین:
حال و روز لیلی ما را ببین

بشکند این « دست شور بی نمک»
کرده ما را دختر قرتی اَنک

حال که قرتی شده لیلای من
نیست دیگر عاشق و شیدای من

می روم من هم پی ( کیسی ) دگر
تا رود از کله ام عشقش به در

فکر کرده تحفه اش آورده است
یا که قیس عامری یک برده است

آی آقای نظامی شد تمام
قصۀ لیلی و مجنون ، والسلام

خط بزن شعری که در کردی زما
چون شده لیلای شعرت بی وفا

نوید شتابی فرد بازدید : 541 1390/10/26 نظرات (1)

آقای سکسکه عمل کرده، می‌ره سر کار و میاد و زندگی‌شو می‌کنه!

 

الفی دیگه از هیچی نمی‌‌ترسه!

آلیس شوهر کرده، دو تا بچه داره و یه زندگی حقیر توی یه آپارتمان ۵٠ متری ساده.

آن‌شرلی آرایش‌گر معروفی شده و توی جردن و چند تا محله‌ی بالای شهر شعبه زده و حسابی جیب مردم رو خالی می‌کنه به اسم گریم و رنگ موهای عالی

ای‌کیوسان کریستالی شده و مخش تعطیل تعطیله!

بامزی یه خرس بزرگ شد و شکارش کردن!… شلمان هنوز هم خوابه!

پت پست‌چی بازنشسته شده و الان تو خونه‌ی سال‌مندان منتظر مرگشه!

بنر رو یادته؟ پوستشو توی خیابون منوچهری ۳۰۰۰۰ تومن ‌فروختن!

بالتازار و زبل‌خان آلزایمر گرفتن.

دامبو، پلنگ صورتی، پسر شجاع، خانوم کوچولو، گوریل انگوری، شیپورچی، یوگی و دوستاش همه توی یه سیرک بزرگن!


تام سایر حسابی باکلاس شده و موهاشو مدل جوجه‌تیغی درست می‌کنه!

تام و جری دو تا دوست صمیمی شدن!

تن‌تن توی یه روزنامه خبرنگار بود، الان تو یه شرکت تبلیغاتی داره فعالیت میکنه!

جیمبو رو از رده خارج کردن و بعد اجاره دادندش به ایران ایر !!

چوبین خیلی وقته که مادرش رو پیدا کرده و دنبال یه وامه تا ازدواج کنه!ولی ضامن معتبر میخوان کی ضامنش میشه نظر بزاره 

حنا خانوم دکتر شده، مادرش هم از آلمان برگشته کنارش!

خپل رو از باغ گل‌ها انداختنش بیرون, اون‌جا یه برج ١٠٠٠ طبقه ساختن! (چند روز پیش کنار یه سطل آشغال دیدمش – خیلی لاغر شده!)

خانواده‌ی دکتر ارنست همسایه مونن، هر سه تا بچه‌اش رفتن خارج، همسر دکترخیلی مریضه!

رابین‌هود رو توی اسلام شهر گرفتنش – به جرم شرارت!- هفته‌ی دیگه اعدامش می‌کنن!

سوباسو و کاکرو قهرمان جهان شدن، خب که چی؟!

کایوت، بالاخره ردرانر رو گرفت ولی از شانس بدش آنفولانزای مرغی گرفت و مرد!

هیچ‌کی نفهمید گالیور عاشق فلرتیشیاست!

لوک خوش‌شانس طی یه بدشانسی، اشتباهی تو یه صحنه قتل دستگیر شد و نتونست خودشو تبرئه کنه و الان هم سلولی دالتون ها شده!

مارکو پولو تو میدون راه‌آهن یه باقالی پلویی زده ، می‌گن کارش خیلی گرفته!

گربه‌سگ عمل کردن و جدا شدن!

ملوان زبل الان دیگه یه دزد دریایی معرف شده در خلیج عدن اون هم به کمک آمریکایی ها!

آقای پتی‌بل تو میدون شوش یه بانک‌دار کله‌گنده‌س!

 
 

آقاي نجار هم الان به جرم قطع غیرمجاز درختان تحت تعقیبه و وروجک هم قایم شده!

پت و مت دکترای مهندسی عمران گرفتند و الان جزو هیئت علمی دانشگاه امیر کبیرند!

 

 

تعداد صفحات : 50

درباره ما
Profile Pic
ثبت شده در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 508
  • کل نظرات : 198
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 14
  • آی پی امروز : 57
  • آی پی دیروز : 51
  • بازدید امروز : 272
  • باردید دیروز : 212
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 778
  • بازدید ماه : 1,681
  • بازدید سال : 4,724
  • بازدید کلی : 927,639