loading...
کـــــاریـــزمــــــــــات
آخرین ارسال های انجمن
نوید شتابی فرد بازدید : 399 1390/01/02 نظرات (0)

چند روزی عقل تو خودم داد می کشيد

اگه زندگی همينه نمی خوام زنده باشم

اگه عشقا کلکن واسه چی عاشق باشم ؟

اگه عشقم خيلی سرده چرا تنهاش نذارم ؟

اگه خندم از رو درد چرا لبخند بزنم ؟

اگه رفتم از خيالش چرا يادم بمونه؟

اگه نيستم من کنارش چرا يارم بمونه ؟

اگه چشماش عکسمو ديگه نخواد چرا من نگاش کنم ؟

اگه قلبش جا نداره واسه من چرا من جا نزنم ؟

ولی انگار توی قلبم يه چيزی داره ميگه

اگه عشقا کلکن من می خوام عاشق باشم

لا اقل من آخرين عاشق تا ژای جون صادق باشم

اگه عشقم سرده سرده اونو تنهاش نذارم

واسه خاطرش غرورمو له بکنم تا کنارش بمونم

اگه خندم از رو درد ديگه لبخند نزنم

حالا که می شه نخنديد عوضش زار بزنم

اگه رفتم از خيالش توی ذهنم بمونه

توی ذهنم توی ابرا خيلی زيبا مثل رويا بشينه

لطفا در مورد اين شعر نظر بديد

نوید شتابی فرد بازدید : 416 1390/01/01 نظرات (0)

در بهار زندگی احساس پیری می کنم

با همه آزادگی فکر اسیری می کنم

بس که بد دیدم ز یاران به ظاهرخوب خود

بعد از این بر کودک دل سخت گیری می کنم

در به رویم بسته ام از این و از آن خسته ام

من به جمع آشیان پاشیدگان پیوسته ام

ای خدای آسمان بهتر تو میدانی که من

بارها در راه او تا پای جان بنشسته ام

شمع بودن ذره ذره آب گشتن تا به کی

راه پر خاشاک را آرام رفتن تا به کی....

سفیران

نوید شتابی فرد بازدید : 826 1390/01/01 نظرات (1)

تاریخچه و دلیل نجومی سنبل صورت فلکی یک سال شمسی از فروردین تا اسفند


1 - فروردين - حمل - میش نر - Aries


حمل دومين صورت فلكي از نظر كوچكي در دايرةالبروج است كه فقط داراي 3 ستاره اصلي مي باشد . اين صورت فلكي پيوندي با افسانه و اساطير باستاني دارد . يكي از مدارك تاريخي اين است كه مبناي آغاز بهار موقعي بوده كه خورشيد در اين صورت فلكي استقرار داشته است . البته به غلت پديده حركت تقديمي زمين ، در زمان حال ، خورشيد در لحظه اعتدال بهاري در صورت فلكي مجاور آن يعني حوت است .

ستاره آلفاي اين صورت به نام حمل(بره) است كه در زبان عربي و فارسي اين نام براي كل مجموعه به كار برده مي شود . اين ستاره داراي قدر 2 ، به فاصله 78 سال نوري تا زمين است . در محدوده اين صورت فلكي هيچگونه جرم قابل توجهي ديده نميشود.
بره یا قوچ ، در زمانی صورت فلکی بوده است که هنگام اعتدال بهاری که خورشید از آن نقطه عبور می کرده زیباترین فصل سال بوده و مردم کهن در این صورت نشانه بهره دهی و باروری از گوسفندان خود می دیدند. پس این صورت فلکی برای مردم شناخته تر بود و داستان های زیادی درباره اش گفته اند . یکی از شیرین ترین افسانه ها درباره حمل داستان قوچ پشم طلا است که از مردم یونان سر چشمه می گیرد . در زمانهای دور پادشاهی به نام آتاماس در یونان زندگی می کرد . او با زنی که بانوی ابرها بود به نام نفله ازدواج کرد و از او دو فرزند که یکی پسر به نام فریکسوس و دختری به نام هله حاصل شد. اما مدتی بعد آتاماس ، نفله را طلاق داد و با زنی به نام اینو ازدواج کرد .
اینو نامادری بد جنس و ظالمی برای هله و فریکسوس بود و آنان را به شدت آزار و اذیت می کرد .روزی اینو زنان سرزمین خودش را قانع کرد که دانه های گندم را تفت بدهند و در خاک بکارند تا گندم ها رشد نکند و مردم با خطر قحطی رو به رو شوند. هنگامی که آتاماس اوضاع را این گونه دید دستور داد دو پیک پیش روحانی بروند و از او راه حل مشکل قحطی را بپرسند اما ایندو دوپیک را تطمیع کرد و به آنها گفت که به شاه آتاماس بگویند که مشکل حل نمی شود مگر با قربانی کردن فریکسوس در محراب خدای خدایان زئوس . شاه نیز که حرف مزدوران ایندو را نپذیرفت فریکسوس را زنجیر کرد و او را برای قربانی کردن آماده ساخت اما وی قربانی نشد زیرا قوچی با پشم طلایی از سوی نفله بانوی ابرها ظاهر شد. این قوچ می توانست سخن بگوید . فریکسوس وهله سوار بر پشت بره به پرواز در آمدند . سفر از اروپا به آسیا بود اما در بین راه هله که کودکی بیش نبود از پشت قوچ سقوط کرد و در دریا غرق شد. قوچ همراه فریکسوس به پرواز در آمد به دورترین قسمت جهان به نام کلوخیس رسید . پادشاه کلوخیس قوچ را قربانی کرد و پشم او را بر درختی انداخت که اژدهایی خطرناک از آن محافظت می کرد. بعدها دریانوردی به نام لاسون با کشتی خود به نام آرگو قوچ را به یونان باز گرداند که به پاس کار وی روح قوچ به آسمان رفت و زئوس او را تبدیل به ستاره کرد .
صورت فلکی حمل در آسمان چندان چشمگیر و مشخص نیست ، بلکه در جایی که می پندارند سر جانور باید باشد ، چند ستاره نورانی دارد . صورت فلکی حمل را به خصوص در شب های پاییزی می توان به خوبی مشاهده کرد .
رسيدن به نصف النهار: 19 آذر
مساحت:441 درجه مربع


2 - ارديبهشت - ثور - گاو نر - Taurus


ثور يكي از صورتهاي فلكي شناخته شده اوليه است كه چهره يك گاو نر را كه نمادي براي قدرت و باروري در اساطير بسياري از تمدن ها است، نشان ميدهد. اين مكان ، منزلگاه خوشه هاي ستاره پروين و قلايص در محدوده دايرةالبروج است و به همين لحاظ ثور ، براي علاقه مندان به ستاره شناسي مجموعه بسيار جالب است.
آلفاي ثور يعني "دبران" كه در عربي به مفهوم تعقيب كننده است، چشم گاو را نشان مي دهد و به نظر ميرسد كه متعلق به خوشه قلايص باشد ، اما در حقيقت چنين نيست و ارتباطي با آن ندارد . اين ستاره با قدر 0.9 به فاصله 60 سال نوري با زمين است. ستاره دبران به اندازه كافي روشن است كه بتواند رنگ نارنجي- قرمز خود را به ما نشان دهد.
گروه 200 ستارهاي قلايص در وسعتي به طول 6 درجه و فاصله 140 سال نوري از زمين قرار گرفته و به شكل حرف (v) ، صورت فلكي ثور را ميسازد كه با چشم غير مسلح قابل مشاهده است. خوشه پروين(M45) ، يا هفت خواهران اساطير يوناني ، در واقع يك خوشه باز نسبتا جوان متشكل از صدها ستاره در سطحي كه 2 درجه را ميپوشاند، در فاصله 4.5 سال نوري از ما قرار گرفته است. در يكي از شاخهاي گاو ، مشهورترين باقي مانده يك ابرنواختر ، معروف به "سحابي خرچنگي" قرار گرفته كه داراي قدر 8 ميباشد.
چشمگیرترین و زیباترین صورتهای فلکی آسمان است . این صورت در عهد بابلیها هم شناخته شده بود . می گویند ثور ( گاو یا گاومیش ) به خواهش " ایشتار " ( ishtar ) الهه عشق بابل ، به آسمان صعود کرد ، تا قهرمان افسانه ای " گیلگمش " ( gilgamesch ) را که به ندای عشق او پاسخ نداده بود ، نابود سازد .
مصریان باستان در این صورت فلکی ، گاو مقدس " آپیس " (holly apis ) را می دیدند ، که در آغاز سال ،صفحه خورشید را میان شاخهایش می گرفت و آن را به بالاترین وضعیتش در آسمان بلند می کرد ، وضعیتی که خورشید در تابستان به خود می گیرد .
اما بر اساس افسانه های یونانی زمانی نیرومندترین خدای یونانیان ، زئوس ، خود را به صورت گاوی و دختر پادشاه را که " اروپا " (Europe ) نام داشت – و قاره اروپا نامش را مدیون اوست – به جزیره کرت ( crete : جزیره ای یونانی در دریای مدیترانه در سواحل جنوب شرقی یونان) ربوده بود . " اروپا " از زئوس صاحب پسری به نام " مینوس " ( minos ) شد ، که تمدن و فرهنگ میتویی در این جزیره زیبای دریای مدیترانه امروزه هنوز به یاد او ، به همین نام خوانده می شود . هنگامی که میتوس بزرگ شد ، به پادشاهی رسید . در کنار قصر او بنایی که " لابیرینت " ( labyrinth ) نامیده می شد قرار داشت ، ساختمانی با راهروهای پیچ در پیچ گیچ کننده فراوان . در این بنا هیولای ترسناکی به نام " مینوتاروس " ( minotaurus ) می زیست . اغلب این هیولا در نقش انسانی با سر گاومیش نشان داده می شود . این هیولا از گوشت انسانها تغذیه می کرد و بالاخره به دست قهرمان افسانه ای بزرگ یونان " تزوس " ( theseus ) به قتل رسید . " تزوس " پس از کشتن هیولا گلوله نخ باز شده ای " آریادنه " ( ariadne ) دختر پادشاه به او داده بود از راهروهای پیچ در پیچ " لابیرینت " خارج شد .
صورت فلکی ثور تمام این افسانه ها را به خاطر انسان می آورد ، صورتی که سر v شکل آن در پاییز و زمستان به راحتی قابل تشخیص است . ستاره اصلی قرمز رنگ این صورت فلکی " الدبران " ( aldebaran ) همان گونه که امروزه می دانیم ، از گونه ستاره های غول قرمز است ، یا به عبارت دیگر خورشیدی در حال مرگ که در مبارزه با مرگ بشدت انبساط یافته است . این ستاره حدود 70 سال نوری با ما فاصله دارد و 130 بار نورانی تر از خورشید است . ستارگانی که شکل v را در سر صورت فلکی ثور می سازند ، " هفت اختران " ( hyades : هفت ستاره ای که در راس صورت فلکی ثور قرار دارد و ستاره " الدبران " جزو آنهاست) نیز خوانده می شوند .
زئوس خود را به گاوی تبدیل کرد و اروپا ، دختر پادشاه را بر پشت خود به جزیره کرت برد . صورت فلکی با شکوه پاییزی و زمستانی ثور این افسانه را به خاطر انسان می آورد .
" خوشه پروین " Pleiades " یا هفت خواهران نیز جزو صورت فلکی ثور هستند . در افسانه ها آمده است که آنها هفت دختر اطلس ( atlas : نام یکی از خدایان اسطوره ای یونان که محکوم شده بود جهان و کائنات را بر دوش خود حمل کند) کبیر بودند و جبار ( orion ) ، شکارچی شهوت پرست همواره در تعقیب آنها بود ، تا اینکه زئوس خدای خدایان همه آنها را به آسمان انتقال داد . جایی که جبار هنوز هم ظاهرا" در تعقیب آنهاست . همانطور که در نقشه آسمان می توان دید ، هفت خواهران به راستی در غرب صورت فلکی جبار واقعند . بنابراین در چرخش روزانه آسمان چنین به نظر می آید که جبار در پی آنان روان است .
ستارگان خوشه پروین ، و نیز علاوه بر آن ستارگان هفت اختران به استثنای ستاره الدبران ، یک خوشه ستاره ای باز ، یعنی خانواده ای متشکل از بیش از صد ستاره جوان را تشکیل می دهند ، که همگی از یک سحابی عظیم گاز و غباری ایجاد شده اند . با چشم غیر مسلح حدود شش ستاره از گروه خوشه پروین را می توان دید . در افسانه ها گفته می شود که یکی از هفت خواهر به نام " الکترا " ( electra ) مادر بنیانگذار شهر ترویا ( troja ) بوده است . او در سوگ نابودی این شهر ، خواهرانش را ترک کرد و بالاخره در کنار ستاره محور میانی صورت فلکی دب اکبر آرام گرفت ؛ و به راستی هم صورت فلکی دب اکبر یک ستاره همراه کوچک قابل دیدن با چشم غیر مسلح ، به نام سوارکار کوچک ( little rider ) ، دارد .
زمان رسيدن به نصف النهار : 25 دي
مساحت:797 درجه مربع


3 - خرداد - جوزا - گوسفند سیاه - Gemini


صورت فلکی جوزا یا دو پیکر ( GEMINI ) از صورت فلکی منطقة البروجی است که خورشید در تیر ماه در آن قرار دارد. بنابراین بهترین زمان برای دیدن این صورت فلکی ، فصل زمستان است. جوزا بین میلهای ۱۰+ و ۳۵+ و بعدهای h ۶ و m۱۰ h ۸ قرار گرفته است و مساحتی حدود 514 درجه مربع را در بر میگیرد. جوزا دارای ۱۳ ستاره پر نورتر از قدر ۴ است . α-جوزا ( کاستور یا راس التوام المقدم) و β-جوزا ( پلوکس یا رأس التوام الموخر) ستارههای پر نور این صورت فلکی و نمایانگر سرهای دو پیکر میباشند . α-جوزا برخلاف نامش درخشانترین ستاره جوزا نیست و از β-جوزا کم نورتر است. بنابراین این احتمال وجود دارد که در زمانهای دور کاستور پر نورتر از پلوکس بوده باشد.
در ماههای سرد زمستانی صورت فلکی جوزا (دو پیکر) را که ستارگان پرنورش، کاستور (آلفا جوزا) و پولوکس(بتا جوزا) حتی در آسمان شب شهرهای بزرگ نیز جلب توجه می کنند به راحتی می توان یافت. این دو ستاره به یاد برادرانی دو قلو چنین نام گرفته اند. برابر افسانه ها «پلوکوس» فنا ناپذیر بود ، زیرا او پسر پدر خدایان ، یعنی زئوس بود؛ ولی کاستور بر عکس پدرش از نوع بشر بود و به همین دلیل جزو فناپذیران به شمار می آمد. هر دو برادر قهرمانان بزرگی بودند و هیچ گاه از یکدیگر جدا نمی شدند. هنگامی که کاستور در نبردی به قتل رسید، جدایی از برادر برای پولوکس تحمل ناپذیر بود. به خصوص این مسأله که کاستور می باید به قلمرو تاریک زیرزمینی مردگان می رفت، پولوکس را خیلی آزار می داد. به این جهت پولوکس از پدرش خواهش کرد که اجازه دهد او هم بمیرد، تا بتواند به برادر فناپذیرش بپیوندد. زئوس که تحت تأثیر این عشق برادرانه قرار گرفته بود، به پولوکس پیشنهاد کرد ، به جای اینکه همیشه نزد خدایان در المپ زندگی کند، با کاستور به طور نوبتی یک روز را در قلمرو مردگان و روز دیگر را در المپ به سر آورد. پولوکس بدون مکث و تفکّر تصمیم گرفت این پیشنهاد را بپذیرد، ا دیگر هرگز مجبور به جدایی از کاستور نباشد. می گویند چندی پس از آن، زئوس به پاس وحدت و وفاداری دو برادر به یکدیگر آنها را به ستارگانی نورانی در آسمان تبدیل کرد. از آن زمان آنها به شکل صورت فلکی دوپیکر در آسمان زمستان می درخشند و آدمیان را به یاد عشق برادری و رفاقت و دوستی می اندازند.
آلفای آن به نام کاستور با قدر 6/1دومین ستاره درخشان جوزا است، اما در واقع این یک مجموعه شش تایی است. در تلسکوپ به صورت دو ستاره مجزا با قدرهای 2 و 3 و به فاصله 2 ثانیه قوسی و یک همدم قدر نهم به فاصله 73 ثانیه قوسی دیده می شوند. هر یک از این سه ستاره خود به تنهایی یک جفتی هستند. این مجموعه به فاصله 46 سال نوری تا زمین است. ستاره بتای جوزا درخشانترین ستاره صورت جوزا محسوب می گردد با قدر1/1 و فاصله 36 سال نوری است.
M35 یا NGC2168 یک خوشه باز روشن با قدر 5 و به فاصله 2800 سال نوری است. این خوشه شامل حدود 120 ستاره در وسعتی به قطر 40 دقیقه قوسی است که در نزدیکی لبه غربی جوزا و در شمال غربی ستاره اتای جوزایی قرار دارد. NGC2392 نزدیک به ستاره ی دلتای جوزایی است و یک سحابی سیاره ای قدر هشتم محسوب می شود که در طول 13 ثانیه قوسی استقرار یافته است.


4 - تير - سرطان - خرچنگ - Cancer


صورت فلكي سرطان( خرچنگ cancer) با وجودي كه اين صورت فلكي در دايرةالبروج كمتر آشكار است ولي در مجموع يكي از صورتهاي فلكي شناخته شده قديمي مي باشد. در اوايل زمانهاي باستاني خورشيد در انقلاب باستاني يعني زماني كه خورشيد به موقعيت حداكثر ميل شمالي خود ، در عرض جغرافيايي 23.4 درجه در موقع ظهر بالاي سر قرار مي گرفت ، در صورت فلكي سرطان بود. اين خط به نام "مدار راس سرطان" نامگذاري شده است.
زتاي اين صورت فلكي يك ستاره چندتايي از قدر 4.7 با فاصله 52 سال نوري از زمين است. با تلسكوپهاي كوچك داراي 2 ستاره زرد- نارنجي با قدرهاي 5 و 7 قابل مشاهده است.
M44 آخور ، به صورت خوشهاي باز ، كه به نام كندو هم گفته شده مي باشد. فاصله آن 515 سال نوري و قابل تشخيص با چشم غير مسلح است.اين مجموعه شامل 75 ستاره قابل مشاهده بوده كه درخشان ترين آنها داراي قدر 603 و به وسعت 80 دقيقه قوسي است.
در شهرهای بزرگ هیچ قابل رویت و شناسایی نیست – انسان را به یاد قهرمان کبیر یونانی هرکول یا " هراکلس " heracules یا " هرکولس " ( Hercules ) می اندازد . او ماموریت داشت یک اژدهای آبی چند سر را بکشد . این نبرد نخست نا امید کننده به نظر می رسید . به جای هر سری که هرکول از بدن اژدها قطع می کرد ، دو سر می روئید . تمام جانوران از هرکول پشتیبانی می کردند ، مگر یک خرچنگ – که از سوی الهه " هرا " ( hera ) که از هرکول نفرت داشت – فرستاده شده بود . اگرچه خرچنگ مرتب پاشنه پای قهرمان را گاز می گرفت ، ولی بالاخره او موفق شد بر اژدهای بزرگ پیروز شود . پس از آن خرچنگ به پاس کمکهایش به الهه " هرا " از سوی او به شکل یک صورت فلکی (سرطان) ( در زبان عربی کلمه سرطان به معنی خرچنگ است) در آسمان جای گرفت . جالب توجه است بدانیم خیلی بیشتر از آن مردم در این صورت فلکی که ستارگان درخشانی ندارد ، جانوری را با پوسته ای سخت ( لاک پشت مانند ) مجسم می کردند . در بابل آن را به شکل لاک پشت و در مصر باستان آن را به صورت " اسکارابویس " ( skarabaeus ) سوسک مقدس می دیدند .
بسیاری از اقوام باستانی در صورت فلکی سرطان ، که به خاطر ستارگان کم سویش مانند لکه کم رنگی در آسمان اثر می گذارد ، دروازه ای را تصور می کردند . آنها معتقد بودند که روح آدمیان از میان این دروازه از آسمان به زمین می آید .
در اوایل زمانهای باستانی : خورشید در زمانی که خورشید به موقعیت حداکثر میل شمالی خود ، در عرض جغرافیایی 23.4 درجه در موقع ظهر بالای سر قرار می گرفت ، در صورت فلکی سرطان بود. عرض جغرافیایی 23.4 درجه به نام "مدار راس سرطان" نامگذاری شده است.
رسيدن به نصف النهار: 25 اسفند
مساحت: 506 درجه مربع


5 - مرداد - اسد - شیر نر - Leo


نام یک صورت فلکی در نیمکره شمالی آسمان .ستارگانی که امروزه به نام اسد (شیر) خوانده می شوند در فرهنگهای باستانی، سومری ، بابلی ، ایرانی ، سوری ، یونانی و رومی شناخته شده بودند.
سر صورت فلکی شیر و یال آن با هم شکل داس را می سازند. در ران شیر یک مثلث از ستارگان وجود دارند.
این صورت فلکی نافذ و درخشان انسان را به یاد هرکول قهرمان بزرگ افسانه ای یونان می اندازد. این قهرمان مأموریت داشت شیر نیمیا را که در نزدیکی قصبه ی نیمیا موجب اذیت و آزار و اضطراب مردم شده بود، از پا در آورد. جانور درنده عملاً شکست ناپذیر و پوست او سخت تر از فولاد بود. غاری که شیر در آن می زیست دو راه خروجی داشت و جانور درنده به راحتی می توانست خود را نجات دهد. هرکول یکی از راههای خروجی را بست و بر سر راه خروجی دیگر به کمین شیر خطرناک و ترسناک نشست. سر و کله جانور درنده خیلی زود پیدا شد. هرکول با کمان خود نیزه هایی به سوی حیوان انداخت، ولی نیزه ها به پوست سخت جانور کارگر نیفتاد و کمانه کرد. هرکول بالاخره موفق شد حیوان درنده را با دستهایش خفه کند. جانور مرده نیز برای هرکول مشکلات زیادی ایجاد کرد، زیرا کندن پوست حیوان با ابزار معمولی غیر ممکن می نمود. تنها یال شیر که سخت تر از الماس بود، توانست به قهرمان کمک کند تا عاقبت پوست را پاره کند و از بدن جانورجدا سازد. او پوست با شکوه و فولاد مانند شیر را در بر کرد و به این ترتیب خود، روئین تن و شکست ناپذیر شد. خدای خدایان، زئوس، عاقبت شیر را به یکی از زیباترین صورت های فلکی منطقة البروج تبدیل کرد، تا ما را در تمام زمانها به یاد پیکارهای قهرمانانه ی هرکول بیاندازد.
ستاره آلفا به نام قلب الاسد (در لاتین نام این ستاره سلطان کوچک معنی می شود) کم فروغ ترین ستاره قدر یکم و در حد 4/1 است. طیف آن از نوعV B7 و به فاصله 69 سال نوری از ما قرار دارد. ستاره قلب الاسد مانند نقطه زیر علامت سؤال بوده و مکان آن خیلی نزدیک به دایرة البروج است. ستاره بتای اسد به نام دم شیر، در زبان عربی هم، چنین معنایی را دارد. طیف آن از نوع A3 V، با قدر1/2 و فاصله 39 سال نوری است.
امروزه می دانیم که ستاره قلب الاسد حدود 85 سال نوری از زمین فاصله دارد و ۳۵۰ بار نورانی تر از خورشید می درخشد .
در صورت فلکی اسد تعداد زیادی کهکشان وجود دارد که درخشنده ترین آنها از قدر 9 است: 65M و 66 M(یک جفت نزدیک)، 3628NGC، 59M و 96M، (نزدیک به هم)، از ساکنان صورت فلکی شیر بوده و همه مارپیچ هستند.
قلب الاسد :

نورانی ترین ستاره صورت فلکی شیر یا اسد باقدر ۴/۱ قطر آن ۵/۳ برابر خورشید و درخشندگی آن ۳۵۰ برابر خورشید است .نزدیکترین ستاره رده طیفی Bبه خورشید بحساب می آید.بدلیل سرعت چرخش زیاد (هر 9/15 ساعت یکبار می چرخد.) شکل آن بیضوی شده است.دمای سطحی آن در حدود 12000 درجه ودما در قطبهای آن از مناطق استوایی 32 در صد بیشتر است. قلب الاسد ستاره ای جوان باعمر 50 میلیون سال است.


6 - شهريور- سُنبله - خوشه گندم - Virgo


سنبله یک صورت فلکی عظیم در نیمکره شمالی آسمان و دومین صورت فلکی در آسمان از لحاظ بزرگی است .صورت فلکی سنبله یکی از قدیمی ترین صورتهای فلکی است که توسط انسان شناسایی و توصیف شده است . اکثر اقوام باستانی این صورت فلکی را به عنوان الهه باربری مقدس می شمردند . بابلیها در این صورت فلکی الهه " ایشتار " را می دیدند که به خدای غلات " تموز " ( tamuz ) عشق می ورزید ، " ایشتار " به سوگ می نشست . او در زمستان به جهان زیرین می رفت تا " تموز " را باز گرداند . آنگاه در آغاز سال ، " تموز " در جامه ای سبز و تازه دوباره در زمین ظاهر می شد .سنبله تنها چهره زنانه در منطقه البروج بوده و یکی از قدیمیترین و مشخصترین صورهای فلکی آسمان است. ضمن اینکه نام تعدادی از خدایان اساطیری مونث از جمله ایشتر ، ایزیس(رب النوع مصری) دمتر (رب النوع مادر زمین) آتنا (دختر زئوس و متیس) آرتمیس (خواهر آپولون) را در خود دارد. سنبله یک صور فلکی عظیم و دومین صورت فلکی در آسمان از لحاظ بزرگی است.

در تغبیر دیگری صورت فلکی سنبله " اورانیا " ( urania ) الهه یونانی اختر شناسی به شمار می آمد . رومیان این صورت فلکی را " آسترآ " ( astraea ) یعنی الهه عدالت و قوانین طبیعت تصور می کردند و مسیحیان پیشین در این صورت فلکی " مریم مقدس " ( virgin mary ) را مشاهده می کردند .
خورشید در عبور سالانه خود در دایرة البروج ، بیشترین زمان را در این صورت می گذراند. تنها ستاره درخشان سنبله ، سماک اعزل" ( spica ) است که به طور مشخص و مجزا می توان آن را تشخیص داد . با قدر 1 و فاصله 220 سال نوری است . در داخل این صور فلکی خوشه کهکشانی سنبله قرار دارد که خوشه وسطی آن ابر خوشه سنبله است. در واقع " سماک اعزل " یک ستاره دوتایی است ، که در مدت فقط 4 روز به دور یکدیگر می گردند . سماک اعزل در لاتین به معنای"خوشه گندم" آمده که در دست دوشیزه است. خورشید در عبور سالانه خود در دایرة البروج ، بیشترین زمان را در این صورت فلکی می گذراند . در داخل این صورت فلکی خوشه کهکشانی سنبله قرار دارد .
خوشه سنبله شاید شامل 3000 کهکشان ، در فاصله 50 میلیون سال نوری تا زمین است .برای مشاهده اغلب این کهکشان ها نیاز به تلسکوپ متوسط است .درخشان ترین آنها M49 به صورت کهکشان بیضوی با قدر 8 و M104 یک کهکشان مارپیچ با قدر 8 است.


7 - مهر- میزان - ترازو - Libra


میزان نام یک صورت فلکی درنیمکره جنوبی آسمان و یکی از صورتهای دایره البروجی است .

بارها شنیده ایم که صورت فلکی میزان پیشتر جزو صورت فلکی عقرب به شمار می رفته است و نخستین بار رومیان باستان این گروه ستارگان را به عنوان یک صورت فلکی مستقل و جدا از صورت فلکی عقرب مشخص کرده اند . به هر حال این ادعا چندان درست نیست . سابقه تاریخی این صورت فلکی به سال 2000 قبل از میلاد باز می گردد . مردم با این صورت فلکی حتی در دوران بابلیان نیز آشنا بوده اند ، که زمانی را نشان می دهد که در آن ، در نوعی قضاوت پس از مرگ ، روح مردگان " وزن " می شد . میزان در مصر باستان نیز اهمیت و معنای مشابهی داشت . می گویند " آنوبیس " یکی از خدایان مصر باستان که صورتی چون صورت سگ داشته است ، از ترازوی آسمانی برای توزین روح مردگان استفاده می کرده است . تنها زمانی که وزن روح سبک تر از یک پر پرنده بود ، مرده اجازه می یافت به قلمرو خدایان راه یابد و در آنجا پذیرفته شود .
بعدها صورت فلکی میزان به طور شگفت آوری از آسمان صورتهای فلکی محو شد و جزو صورت فلکی عقرب که چسپیده به آن بود به شمار آمد ، تا این که دوباره رومیان آن را به صورت ترازوی الهه عدالت " آسترآ " معرفی کردند .
در آغاز فصل پاییز خورشید به علامت نجومی میزان وارد می شود ، که البته، امروزه دیگر با صورت فلکی هم نامش بر یکدیگر تطابق ندارند . در این زمان برابری شب و روز را شاهدیم ، و به این ترتیب صورت فلکی میزان یا ترازو ، تا به امروز هم نشانه تساوی و توازن به شمار می آید .
این صورت فلکی کوچک همچنین با برج بابل و فانوس دریایی اسکندریه – که جزو عجایب هفتگانه جهان بود – و همچنین با چراغ بزرگی که اغلب آن را در بازوان قیچی مانندش نگاه می دارد ، ارتباط داده می شود .
ستاره آلفا صورت فلكی ميزان به نام " كفه جنوبی" است . اين ستاره به نظر می رسد كه دوتايی است ، اما احتمال مي رود كه يك جقتی اپتيكی با فاصله بسيار زياد باشد كه به هم ارتباط ندارند و فقط به علت قرار گرفتن آنها در راستای ديد ما از زمين ، چنين حالتی را نشان میدهند . ستاره آلفا با قدر 8/2 و فاصله حدود 65 سال نوری است. ستاره بتا به نام" كفه شمالی " با قدر 6/2 و فاصله 100 سال نوری است.
زمان رسیدن به نصف النهار:30 خرداد
مساحت: 538 درجه مربع


8 - آبان - عقرب - عقرب - Scorpio


نام یک صورت فلکی در نیمکره جنوبی آسمان که به عقرب شباهت زیادی دارد. کمتر صورت فلکل ای را می توانید بیابید که همچون صورت فلکی عقرب نامش با مسمی باشد . این صورت فلکی در سرزمینهای شمالی در پایین آسمان دیده می شود ، اما در سرزمینهای جنوبی براستی میان صورت فلکی میزان و قوس ، عقربی به وضوح در آسمان دیده می شود . بنابراین تعجبی ندارد که صورت فلکی عقرب یکی از قدیمی ترین صورتهای فلکی به شمار می آید که انسان از حدود 5000 سال قبل از میلاد آن را با این نام شناخته است . هنگامی که این صورت فلکی در شرق طلوع می کند، صورت فلکی جبار در غرب از نظرها ناپدید می شود. انسان چنین تصور می کند که جبار، شکارچی آسمان می خواهد از سر راه عقرب کنار رود. بر اساس افسانه ای یونانی عقرب به فرمان الاهه «آرتمیس» جبار را نیش زد و به قتل رسانید. می گویند از آن زمان، جبار که به شکل صورتی فلکی به آسمان انتقال یافته است، از تمام عقربها چنان نفرت دارد، که بلافاصله در زیر خط افق غربی آسمان ناپدید می شود. برای ساکنان نیمکره ی شمالی زمین، صورت فلکی عقرب بلا استثناء صورتی تیره و ظلمانی و نشانه ی بد اقبالی و بیماری آور بود است. بر خلاف آن ساکنان نیمکره ی جنوبی این صورت فلکی را نشانه ی رویدادهای نیک و خوش اقبالی می دانند و در دم نیش مانند این جانور یک قلاب ماهیگیری بزرگ را مجسم می کنند. در یک افسانه ی پولینزیایی آمده است که مردی جوان با این قلاب ماهی بسیار بزرگی گرفت. جوان هنگامی که می خواست ماهی را به خشکی بکشد، متوجه شد که قطعه زمینی بزرگ را با کوهها، درختان و پرندگان رنگارنگ در قلاب خود دارد. او با نیروی زیادی قلاب را یکباره بالا کشید و به این ترتیب جزیره ای جدید ایجاد شد. این افسانه ی قدیمی ناظر بر این واقعیت است که بسیاری از جزیره ها بر اثر فرایندهای آتشفشانی سر بر آب برآورده اند.
این صورت فلکی کوچک منطقة البروج، چهره عقربی را تصویر می کند که با نیش خود،، جبار، این صورت فلکی فصل زمستان را کشته است. این دو صورت فلکی در دو سمت مقابل هم در آسمان قرار گرفته اند: زمانی که عقرب طلوع می کند ، جبار غروب می نماید. صورت فلکی عقرب در امتداد کهکشان راه شیری در کنار قوس واقع شده است، بنابراین از لحاظ اجرام آسمانی غنی می باشد.
آلفای عقرب همان ستاره قلب العقرب بوده که معنای انگلیسی آن "رقیب مریخ" است. علت این رقابت، سرخ رنگی این ستاره در مقیاس با رنگ سیاره مریخ سرخ روست. این ستاره یک ابر غول بوده و حدود 600 برابر قطر خورشید با قدر 1 می درخشد. قلب العقرب دارای یک همدم آبی رنگ از قدر 5 می باشد که فاصله اش 600 سال نوری است.
عقرب شامل بیش از 2 دوجین خوشه ستاره ای، با قدر 7 و 8 است که در دو طرف دم عقرب قرار گرفته اند.M7 (قدر سوم) و M6 (قدر چهارم) خوشه پروانه جسمی عالی است با هر وسیله رصدی با قدر چهارم، هر دو از خوشه های باز درخشان هستند، در حالی که M4 یک خوشه کروی قدر ششم است و در تلسکوپ بسیار زیباست. M80 که یک خوشه کروی با قدر ظاهری 5/7 است نیز در این صورت فلکی قرار دارد.
تمام مداری که زمین به دور خورشید می پیماید می تواند در این ستاره غول آسا جای گیرد ! شاید قلب العقرب در مدت زمانی کوتاه ، که هنوز نسل بشر در جهان باقی است ، با انفجاری عظیم ، انفجار ابرنواختر ( super nova ) ، از زندگی ستاره ای خود خداحافظی کند . در این صورت این ستاره هفته ها در آسمان روز نیز قابل دیدن خواهد بود ، ولی به دلیل مسافت بسیار زیاد – حدود 500 سال نوری که از زمین دارد به حیات و محیط زیست سیاره ما صدمه وارد نخواهد کرد . برای ساکنان نیمکره شمالی زمین ، صورت فلکی عقرب بلااستثناء صورتی تیره و ظلمانی و نشانه بد اقبالی و بیماری آور بوده است . بر خلاف آن ساکنان نیمکره جنوبی این صورت فلکی را نشانه رویدادهای نیک و خوش اقبالی می دانند و در دم نیش مانند این جانور یک قلاب ماهیگیری بزرگ را مجسم می کنند . در یک افسانه پولینزیایی ( Polynesia : یکی از سه بخش اصلی اقیانوسیه ، گروه پراکنده ای از جزایر شرقی و جنوب شرقی اقیانوس آرام) آمده است که مردی جوان با این قلاب ماهی بسیار بزرگی گرفت . جوان هنگامی که خواست ماهی را به خشکی بکشد ، متوجه شد که قطعه زمینی بزرگ با کوهها ، درختان و پرندگان رنگارنگ در قلاب خود دارد . او با نیروی زیادی قلاب را یکباره بالا کشید و به این ترتیب جزیره ای جدید ایجاد شد . این افسانه قدیمی ناظر بر این واقعیت است که بسیاری از جزیره ها در اثر فرایندهای آتشفشانی سر از آب برآورده اند .


9 - آذر - قوس - كمان - Sagittarius


در صورت فلکی قوس تعداد زیادی اجرام آسمان از جمله ۱۵ جرم مسیه ، و روشنترین ابر آسمانی واقع در کهکشان راه شیری ، در این محل استقرار یافته است. M22 یک خوشه کروی قدر ۵ ، M23 یک خوشه باز بزرگ دارای ۱۲۰ ستاره از قدر ۷ است. M8 یا سحابی مرداب، ابر وسیع زیبایی است که ستارگان جوانی را در فاصله ۱۵۰۰۰ سال نوری از زمین در بر گرفته و دارای قدر کلی ۶ است. M20 سحابی ۳ شاخهای است که تعدادی ستارههای خیلی داغ و جوان را در درون گاز و غبار خود جای داده است. M17 یا سحابی امگا به فاصله ۱۰۰۰۰ سال نوری از زمین دارای قدر ۷ است.
حتی در بابل باستان هم قوس (کمان) را به عنوان یکی از صورتهای فلکی دایرة البروج می شناختند. این صورت به شکل «کمانگیر» نمایش داده می شد. یونانیا باستان در این صورت فلکی بزرگ «شیرون» مرد دانشمند اسب پیکر و استاد بسیاری از قهرمانان بزرگ خود را می دیدند. مردان اسب پیکر که در واقع نیمی انسان و نیم دیگر اسب بودند، بنا بر افسانه های یونانیان، جملگی موجوداتی ظالم، بی رحم و خوشگذران بودند، تنها شیرون یک استثناء بود. او مردان جوانی را که بعداً قهرمان می شدند، تعلیم می داد و انواع فنون جنگی از قبیل فلاخن اندازی، پرتاب نیزه و تیر اندازی با کمان را به آنان می آموخت. در واقع شیرون مانند سایر خدایان فناناپذیر بود. روزی هرکول تصادفی و غیر عمدی او را با نیزه ای زهر آلود سخت مجروح کرد. جراحت چنان عمیق و بد بود، که سراسر وجود شیرون را درد وحشتناکی فراگرفت. مرد اسب پیکر برای رهایی از درد و خاتمه دادن به عذاب، داوطلبانه از موهبت فناناپذیری چشم پوشید.بالاخره خدای خدایان زئوس اجازه داد تا او بمیرد و او را به شکل صورت فلکی به آسمان انتقال داد. در آسمان حتی می توان دو صورت فلکی را که نماینده ی مردان اسب پیکرند، پیدا کرد. در آسمان جنوب، که برای اهالی نیمکره ی شمالی تقریباً به طور کامل نادیدنی است، صورت فلکی بزرگ قنطوروس که آن نیز با شیرون ارتباط داده می شود، قرار دارد. قوس برای یونانیان صورت فلکی شکار زمستانی نیز به شمار می آمد. اغلب این صورت فلکی به صورت مرد شکارچی نیز نمایش داده می شود.
اپسیلون قوس به نام کمان (قوس) جنوبی در فاصله 85 سال نوری از ماست. این ستاره با قدر 9/1، درخشانترین ستاره صورت فلکی قوس محسوب می گردد.
در قوس اجرام زیادی وجود دارد از قبیل 22M یک خوشه کروی قدر 5 است که در 3درجه ای شمال شرقی ستاره λ قوس قرار دارد23М یک خوشه باز بزرگ دارای 120ستاره از قدر 7 است . ٨М یا سحابی مرداب ابر وسیع زیبای است که ستار گان جوانی را در فاصله 15000سال نوری از زمین در بر گر فته و دارای قدر کلی 6می باشد در همان نزدیکی 20М سحابی سه شاخه قرار گرفته که تعدادی از ستارههای خیلی داغ وجوان رادر درون گازو غبار خود جای داده است.17M سحابی امگا به فاصله 10000سال نوری از زمین دارای قدر 7 است. پایین سحابی 17M می توان 18M و پایین تر 24М و 25М را مشاهده کرد. در کنار ستاره ฑ می توان 21М که یک خوشه است دید و در طرف راست این جرم می توان20М را یافت و در کنار ستاره λ، 28М در این صورت فلکی 69М،54М، 7М، 55М، 75М و دو کهکشان 6822 و 6618 را یافت.


10 - دي - جَدی - بزغاله نر - Capricorn


یکی از صورتهای فلکی بسیار قدیمی در نیمکره جنوبی آسمان که به شکل بز یا ترکیبی از بز و ماهی تصور می شود. صورت فلکی کم نور جدی در منطقة البروج ، شاید اولین صورت فلکی است که از دوران ماقبل تاریخ شناخته شده است. تصویر بز یا ترکیب بز- ماهی در لوحه های به جا مانده از 3000 سال قبل بابلی ها کشف گردیده. . یونانیان باستان بر این باور بودند که «پان» خدای جنگل در نبردی که خدایان علیه غولهای افسانه ای در پیش گرفتند، برای آنکه بتواند از چنگ دشمنان فرار کند، خود را به رودخانه ای انداخت. او می خواست مانند شماری از دیگر خدایان برای استتار خود را به شکل ماهی در آورد. چون او دیر به داخل آب پرید، تنها نیمه ی پایینی تنه ی او به دم ماهی تبدیل شد و سر شاخدارش به شکل بز در آمد. به این ترتیب موجود عجیب و خیالی بزماهی خلق شد ، که بعد زئوس خدای خدایان او را به آسمان انتقال داد. صورت فلکی بزماهی را امروزه جَدْی می خوانند. برای این اسم نیز افسانه ای وجود دارد. می گویند زمانی که «زئوس» نبرد بر سر قدرت را با پدرش کرونوس آغاز کرد، «آیجیپان»، پسر خدای جنگل به شکل یک بزماهی در کنار او قرار گرفت و از او حمایت کرد. زئوس خدای خدایان پیروزمند، برای قدردانی از کمک آیجیپان بعداً او را به یک صورت فلکی تبدیل کرد.
در حدود 2000 سال قبل، خورشید در حد اعلای خود در آسمان نیمکره جنوبی یعنی انقلاب زمستانی در نیمکره شمالی (4/23 درجه ی عرض جنوبی) می رسید و این زمانی است که خورشید از مقابل این صورت فلکی عبور می نمود. به همین لحاظ این عرض جغرافیایی را به نام «مدار رأس الجدی» خوانده اند که خورشید در این محل در نیمکره جنوبی می تواند عمود تابیده و بالای سر قرار گیرد. به هر حال امروز دیگر چنین نیست و خورشید در انقلاب زمستانی در جدی قرار ندارد بلکه مکان آن به لحاظ چرخش محور زمین در اثر «حرکت تقدیمی» جا به جا شده است.
درخشنده ترین ستارگان این صورت فلکی از قدر سوم است.
30 Mیک خوشه ستاره ای متراکم از قدر هفتم است که در حدود 4 درجه ای جنوبِ جنوب شرقی زتای (ζ) جدی قرار می گیرد.
زمان رسیدن روی نصف النهار: 29 شهریور
مساحت:414 درجه مربع


11 - بهمن - دلو - کوزه - Aquarius


دهمین صورت فلکی بزرگ آسمان و از صورتهای فلکی دایره البروجی ، پائیزی بوده و درآن هنگام تقریباً در سر سو مقداری متمایل به جنوب و در جنوب غربی مربع فرس اعظم قرار دارد .دَلْو یا به اصطلاح اروپاییان «آبیار» یکی از قدیمی ترین صورتهای فلکی است. برابر افسانه ها ، او در بابل قدیم بر منطقه ی وسیعی از آسمان که آن را «دریا» می خواندند فرمانروایی می کرد. در این منطقه از آسمان بسیاری از صورتهای فلکی که با آب- این ماده ی حیاتی برای آدمیان- ارتباط داده می شوند از قبیل حوت جنوبی، دلفین، مار آبی ، جدی ، قیطس و رودخانه یا اریدانوس جمع هستند. مردم این صورتهای فلکی را سرچشمه ی تمام زیست می پندارند ، که خورشید در دوران نزول باران از میان آنها عبور می کند. یونانیان باستان بر این باور بودند که این طوفان ، مجازات خدایان برای بشریت گناهکار و فاسد بوده است. برابر افسانه های یونان، تنها دو انسان از این بلای طبیعی جان سالم به در بردند. این زوج «دویکالیون» و «پیورها» نام داشتند. آنها نیز مانند نوح با استفاده از کشتی خود نجات دادند و چون طوفان نشست و آبها فروکش کردند ، آنها در برابر خود زمین را ویران و خالی از انسان یافتند. آنها برای اینکه دوباره زمین را مسکونی کنند، از سوی زئوس مأموریت یافتند که سنگهایی را پشت سر خود پرتاب کنند، که از این سنگها انسانهایی جدید از زمین برمی خاستند. می گویند پس از آن «دویکالیون» از سوی خدایان به صورت فلکی «دَلْو » تبدیل شد. در بسیاری از نقشه های ستارگان آسمان «دلو» به صورت «گانی مد» جوان نشان داده می شود، که می بایست به عنوان ساقی خداوندان المپ انجام وظیفه می کرد و به این لحاظ سبویی در دستان خود نگاه می دارد.
يكی از صورتهای فلكی دايرةالبروج دلو می باشد كه شكلی است باستانی در آسمان و تحت نامهای گوناگون در آسمان شناخته می شود. اين صورت فلكی نمايشگر مردی است كه از كوزه ای آب می ريزد. در بسياری از اسطوره ها و افسانه ها، اين چهره گويای سيل و طوفانی جهانی، پيش از داستان سيل كتاب مقدس بوده است.
ستاره آلفای اين صورت فلكی به نام سعد الملك ناميده شده و دقيقا بر روی استوای سماوی قرار می گيرد. اين ستاره قدر 3، درخشانترين كوكب از اين صورت فلكی كم فروغ است. و 680 سال نوری از ما قرار دارد.
يك خوشه ستاره ای قابل توجه به نام M2 با قدر 7 در چند درجه ای شمال ستاره بتا، در اين صورت فلكی وجود دارد. در همان نزديكی 2 سحابی سياره ای مستقراند. سحابی بزرگتر به شماره NGC7293، كه به نام "سحابی حلزونی" معروف است در جنوب غرب ستاره "ساق" (دلتای دلو) قرار دارد. سحابی NGC7009 از قدر 8 كه به لحاظ ظاهرش به "سحابی زحل" معروف شده، در جنوب شرقی ستاره "سعد بالع" (اپسيلون دلو) قرار گرفته است.


12 - اسفند - حوت - ماهی - Pisces

این صورت فلکی در اوائل آبانماه در بهترین وضعیت رصدی قرار می گیرد. در نقشه ها بصورت دو ماهی ترسیم شده اند که با طنابی به هم متصل هستند .خورشید در زمان عبور از نقطه اعتدال بهاری یعنی شروع بهار در محدوده این صورت فلکی قرار می گیرد .پرنورترین ستاره این صورت فلکی رشاء نام دارد که در زبان عربی به معنای گره می باشد.این گره در طنابی که دو ماهی را در برگرفته وجود دارد.
صورت فلکی حوت هیچ ستاره پرنور دیگری ندارد ، به نحوی که بسیاری از ساکنان شهرهای بزرگ هیچ گاه این صورت فلکی را مشاهده نمی کنند . بابلیان باستان ستارگان این صورت فلکی را به صورت مادر و پسری نمایش می دادند ، که خود را به شکل ماهی در آورده اند . یونانیان نیز داستان کاملا" مشابهی در این مورد دارند . " آفرودیت " ( Aphrodite ) ، الهه عشق و پسرش " اروس " ( eros ) تحت تعقیب مردی به نام " تیتونوس " ( tithonos ) بودند ، که سرنوشت عجیبی داشت : او هر چند که فناناپذیر بود ، ولی مانند انسانهای معمولی پیر می شد . " تیتونوس " ، که رومیان او را به صورت غول نفرت آوری مجسم می کردند ، در پی آفرودیت – که رومیان او را " ونوس " می نامیدند – و پسر کوچکش بود .
پیش از آن که تیتونوس بتواند به آنها برسد ، مادر و پسر به دریا پریدند و خود را به شکل دو ماهی در آوردند . پس از آن این ماهی ها از سوی خدایان به آسمان انتقال یافتند و به وسیله نوار پهنی با یکدیگر مرتبط شدند . این طریقه ارتباطی به عنوان نمود و نشانی از عشق مادری به شمار می آید .
صورت فلکی حوت برای مسیحیان پیشین نیز اهمیت ویژه ای داشت . دوران مسیحیت حدود 2000 سال قبل آغاز گردید ، یعنی زمانی که نقطه اعتدال بهاری از برج حمل به برج حوت انتقال یافت .
بابلیان باستان ستارگان این صورت فلکی را به صورت مادر و پسری نمایش می دادند، که خود را به شکل ماهی درآورده اند. یونانیان نیز داستان کاملاً مشابهی در این مورد دارند. «آفرودیت» ، الاهه ی عشق و پسرش «اروس» تحت تعقیب مردی به نام «تیتو نوس» بودند، که سرنوشت عجیبی داشت: او هرچند که فناناپذیر بود، ولی مانند انسانهای معمولی پیر می شد. «تیتو نوس»، که رومیان او را به صورت غول نفرت آوری مجسم می کردند، در پی آفرودیت- که رومیان او را «ونوس» می نامیدند- و پسر کوچکش بود. پیش از آنکه تیتو نوس بتواند به آنها برسد، مادر و پسر به دریا پریدند و خود را به شکل دو ماهی در آوردند. پس از آن این ماهی ها از سوی خدایان به آسمان انتقال یافتند و به وسیله ی نوار پهنی با یکدیگر مرتبط شدند. این طریقه ی ارتباطی به عنوان نمود و نشانی از عشق مادری به شمار می آید. صورت فلکی حوت برای مسیحیان پیشین نیز اهمیت ویژه ای داشت. دوران مسیحیت حدود 2000 سال قبل آغاز گردید، یعنی زمانی که نقطه ی اعتدال بهاری از برج حمل به برج حوت انتقال یافت. عیسی مسیح (علیه السلام) ، در دوران ابتدایی مسیحیت با این صورت فلکی ارتباط داده می شد.


منابع :
کتاب صورتهای فلکی دکتر اوبلاکر ترجمه بهروز بیضایی
پایگاه دانشنامه ستاره شناسی
انجمن ستاره شناسی ثاقب

بلبل

نوید شتابی فرد بازدید : 394 1390/01/01 نظرات (0)

رفتم به باغ تا که چینم سحر گلی

آمد بگوش ناگهم آواز بلبلی

مسکین چو من به عشق گلی گشته مبتلا

واندر چمن فکنده ز فریاد غلغلی

میگشتم اندر ان چمن و باغ دم بدم

میکردم اندر ان گل و بلبل تاملی

گل یار حسن گشته و بلبل قرین عشق

ان را تفضلی نه این را تبدلی

چون کرد در دلم اثر اواز عندلیب

گشتم چنانکه هیچ نماندم تحملی

بس گل شکفته میشود این باغ را ولی

کس بی بلای خار نچیدست ازو گلی

نوید شتابی فرد بازدید : 397 1389/12/21 نظرات (0)

فکر می کنید اگه در دوره حافظ و فردوسی و......تلفن بود اونم ازنوع منشی دار ،
منشی تلفن خونشون چی می گفت ؟


لطفا پس از شنیدن صدای بوق پیغام خود را بگذارید.

با عرض پوزش از شاعران محترم اين مطلب جهت مزاح و خنده ميباشد و هيچ گونه قصد ديگري در آن نيست

فکر می کنید اگه در دوره حافظ و فردوسی و......تلفن بود اونم ازنوع منشی دار ،
منشی تلفن خونشون چی می گفت ؟


لطفا پس از شنیدن صدای بوق پیغام خود را بگذارید.


پیغام‌گیر حافظ


رفته‌ام بیرون من از کاشانه‌ی خود غم مخور
تا مگر بینم رخ جانانه‌ی خود غم مخور
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام
زان زمان کو باز گردم خانه‌ی خود غم مخور


پیغام‌گیر سعدی


از آوای دل انگیز تو مستم
نباشم خانه و شرمنده هستم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ
فلک گر فرصتی دادی به دستم*


پیغام‌گیر فردوسی


نمی‌باشم امروز اندر سرای
که رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت ای دوست گویم جواب
چو فردا برآید بلند آفتاب



پیغام‌گیر خیام


این چرخ فلک، عمر مرا داد به باد
ممنون تو‌ام که کرده‌ای از من یاد
رفتم سر کوچه، منزل کوزه فروش
آیم چو به خانه، پاسخت خواهم داد

پیغام‌گیر منوچهری


از شرم، به رنگ باد باشد رویم
در خانه نباشم که سلامی گویم
بگذاری اگر پیام، پاسخ دهمت
زان پیش که همچو برف گردد رویم


پیغام‌گیرمولانا


بهر سماع از خانه‌ام، رفتم برون، رقصان شوم
شوری برانگیزم به پا، خندان شوم، شادان شوم
برگو به من پیغام خود، هم نمره و هم نام خود
فردا تو را پاسخ دهم، جان تو را قربان شوم!


پیغام‌گیر باباطاهر

تلیفون کرده ای جانم فدایت
الهی مو به قربون صدایت
چو از صحرا بیایم، نازنینم
فرستم پاسخی از دل برایت


پیغام‌گیر شاعران شعر نو


افسوس می خورم،
چون زنگ میزنی،
من خانه نیستم که دهم پاسخ تو را،
بعد از صدای بوق،
برگو پیام خود،
من زود می‌رسم،
چشم انتظار باش


نوید شتابی فرد بازدید : 456 1389/12/06 نظرات (0)

1_پسر بودن یعنی برو چند تا نون بخر

.

۲-پسر بودن یعنی هی شماره دادن و هی منتظر زنگ بودن.

‏"‏

_‏۳-پسر بودن یعنی بد و بیراه گفتن به دخترایی كه تحویلشون نمی گیرن

.

۴-پسر بودن یعنی كادو خریدن برا …

.

۵-پسر بودن یعنی جدیدا زیر ابرو برداشتن و پنكك زدن

.

۶-پسر بودن یعنی تا كی مفت خوری می كنی

.

۷-پسر بودن یعنی پس كی دفتر چه آماده به خدمت میگیری

.

۸-پسر بودن یعنی به زور سیكل داشتن

.

۹-پسر بودن یعنی بابا پس كی میری برام خواستگاری ‏

.

۱۰-پسر بودن یعنی مثل خر حمالی كردن

.

۱۱-پسر بودن یعنی جوراباتو در بیار حالم به هم خورد

.

۱۲-پسربودن یعنی چرا كار نمیكنی جون بكن دیگه

.

۱۳-پسر بودن یعنی ببخشین ماشین و خونه هم دارین كه

نوید شتابی فرد بازدید : 462 1389/12/03 نظرات (0)

چه قدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید
و به جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داد زل بزنی و
به جای اینکه لبریز کینه و نفرت شی‌ ، حس کنی هنوزم دوسش داری
چه قدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش
همه وجودت له شده ....
چه قدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی
اما وقتی دیدیش هیچ چیزی جز سلام نتونی بگی....
چه قدر سخته وقتی
پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی
تا نفهمه هنوزم دوسش داری .......
چه قدر سخته گل آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی
و هزار بار تو خودت بشکنی و اون وقت آروم زیر لب

بگی : گل من باغچه نو مبارک


نوید شتابی فرد بازدید : 787 1389/12/01 نظرات (0)

مردها مثل جای پارک(پارکینگ) هستن خوباشون که قبلا اشغال شده بقیشون که مونده یا کوچیک هست یا جلو در مردم.

======================

مردها مثل جای پارک(پارکینگ) هستن خوباشون که قبلا اشغال شده بقیشون که مونده یا کوچیک هست یا جلو در مردم.

======================

دخترا دنبال یه پسر می گردند که 1000 آرزوشونو بر آورده کنند پسرا دنبال 1000 تا دختر می گردند که یه آرزوشونو بر آورده کنند

======================

زن خودش را خوشگل می کند چون خوب فهمیده که چشم مرد، تکامل یافته تر از مغز اوست”! دوریس دی

======================

قلب پسرها مثل پارکینگی است که هیچ وقت تابلوی ظرفیت تکمیل بر در آن دیده نمیشود و اما قلب دخترها مانند فرودگاهی است که مدت ماندن یک هواپیما در آن بستگی به فرود هواپیمای بعدی دارد

======================

اگه پسرا با جنبه بشن چی میشه؟؟؟؟؟ 1- بوی ترشی کشور رو بر می داشت )لذا مشکلات زیادی برای شهرداری پیش می یومد( 2- ازدواج برای دختران تبدیل به ارزو و رویای شبانه می شد 3- مانتو ها تنگ تر،جوراب ها کوچیک تر، شلوارها کوتاه تر و روسری حذف می شد 4- شوهر مثل قند و پنیر کوپنی می شد و صف های طولانی برای گرفتن آن به وجود می امد پس به این نتیجه می رسیم که: پسر ها همین طور بی جنبه باقی بمونن هم برای دخترا بهتره هم برای تمدن

======================

مشخصات یک پسر خوب: 1- پسره خوب تنهایی میره سینما وپارک – 2. یه پسره خوب بعد از تک زنگ سراغه تلفن نمیره – 3. یه پسره خوب وقته برگشتن به خونه ماشینش بوی اُدکلنه زنونه نمیده- 4. یه پسره خوب تو کلاسّه دانشگاه تا شعاع 3 متری هیچ خانومی نمیشینه – 5. یه پسره خوب پس از اتمام صحبت گوشی تلفنو بوس نمیکنه – 6. یه پسره خوب وقتی میاد خونه قرمزیه رُژه لب رو صورتش دیده نمیشه – 7. یه پسره خوب بعد از شنیدن اسم جنّیفر لپز استغفرالله میگه

======================

بیچاره پسرها اگه تیپ بزنن برن بیرون میگن با کی قرار داری؟ اگه لباسهای معمولی بپوشن میگن اصلا سلیقه نداری اگه زیاد بگن دوستت دارم . میگن باز چه نقشه ای تو سرته اگه نگن دوست دارم میگن پای کس دیگه ای وسطه اگه زیاد بهتون زنگ بزنن میگن اعتماد نداری اگه یه مدت زنگ نزنن میگن سرت خیلی شلوغه اگه تو خونه زیاد بخندن میگن لوس شدی اگه نخندن میگن چه مرگته عاشق شدی اگه شام بخوان میگن همش به فکر شکمتی اگه شام نخوان میگن چی کوفت کردی

======================

مردها 3 تا آرزو دارند: 1.اونقدر که مادرشون میگه، خوش تیپ باشن 2.اونقدر که بچه شون میگه، پولدار باشن 3.اونقدر که زنشون شک داره ، زن داشته باشن !

======================

دعای پسر مجرد اللهم ارزقنا حوریا تک دانه و کم توقعا و والدینها رو به موتا و جهیزیتها کامله و کدبانوا فی اامور المنزل و تسلیما لخشمنا و خدمتنا

======================

مرد به خدا می گه: چرا زن رو زیبا آفریدی؟ خدا می گه: واسه اینکه تو دوستش داشته باشی! دوباره می پرسه پس چرا ناقص العقله؟ خدا هم درجواب به این سوال احمقانه مرد پاسخ میده: واسه این که تورو دوست داشته باشه!!!

======================

انواع مرد: اروپایی:یه زن داره یه دوست دختر)زنشو بیشتر از دوست دخترش دوست داره( مرد امریکایی: یه زن داره یه دوست دختر)دوست دخترشو بیشتراز زنش دوست داره( مرد ایرانی:یه زن داره سی تا دوست دختر)مامانشو رو از همه بیشتر دوست داره(

======================

پسرها با سوسکا 6 شباهت دارند:1 مثل اونا کثیفن 2 مثل اونا تو کوچه خیابون ولند 3 مثل اونا ترسناکند 4 مثل اونا سیاهند 5 مثل اونا مرموزند 6 مثل اونا از سروکول دخترا بالا میرند

======================

قلب دخترامثل قبرستونه هرکی به اونجاپامیذاره دیگه نمیتونه برگرده اماقلب پسرامثل هتل 5 ستاره است معلوم نیست کی میادکی میره

======================

گفت مردی به همسرش روزی… من بمیرم چگونه خواهی زیست؟ گفت: از چند و چون آن بگذر.. تو بمیری برای من کافیست

======================

خوشبخت ترین پسر کسیست که اولین عشق یه دختر باشد و خوش بخت ترین دختر کسیست که اخرین عشق یک پسر باشد

======================

] زی ذی نامه [ الهی ! به مردان درخانه ات. به آن زن ذلیلان فرزانه ات . به آنانکه در بچه داری تکند. یلان عوض کردن پوشکند . به آنانکه باذوق وشوق تمام . به مادرزن خود بگویند : مامان . به آنانکه دامن رفو میکنند. زبعد رفویش اتومیکنند. به آن قرمه سبزی پزان قدر . به آن مادران به ظاهرپدر . الهی ! به آه دل زن ذلیل . به آن اشک چشمان ممد سبیل ! که ما را براین عهد کن استوار! ازاین زن ذلیلی مکن برکنار

نوید شتابی فرد بازدید : 283 1389/11/24 نظرات (0)

آیا باید از جن ها ترسید؟

برای در امان ماندن از آنها چه باید كرد؟ ظرفیتها و عكس العملهای انسانها در ارتباط با موجودات ناشناخته بسیار متفاوت و غیرقابل پیش بینی است. بنابر اعتقاداتی كه سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شده همواره جن ها موجوداتی آزاردهنده و موجب شر و فساد بوده اند، هرگاه بیماری لاعلاجی پیش آمده و یا اتفاق غیرقابل توجیهی روی داده به جن و شیطان نسبت داده شده است.«آنان كه ربا می خورند، در قیامت چون كسانی از قبر برمی خیزند كه به افسون شیطان دیوانه شده اند». (سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷) نابراین بسیاری از اعمال نادرست كه جنبه شیطانی دارند و در واقع در اثر نفوذ شیطان در روح انسان اعمال می شوند موجب اختلالات روحی، روانی گشته و در واقع یك جنون شیطانی را در فرد ایجاد می كنند.علامه طباطبایی (ره) می گوید: «تشبیهی كه در این آیه شده كه رباخوار را به كسی تشبیه كرده كه از طریق تماس با شیطان دیوانه شده، خالی از این معنا نیست كه چنین چیزی (یعنی دیوانه شدن) امری است ممكن، چون هر چند آیه شریفه دلالت ندارد كه همه دیوانگان در اثر «مس شیطان» دیوانه شده اند ولی این قدر دلالت دارد كه بعضی از جنونها در اثر مس شیطان رخ می دهد». (سوره بقره، آیه ۲۷۵) شاید بهترین راه برای در امان ماندن از آزار جنیان بالا بردن دانش و آگاهی نسبت به آنهاست؛ چرا كه جنیان نیز مانند انسان، خوب و بد دارند و از آنجایی كه در میان انسانها زندگی می كنند و تعدادشان نیز بسیار زیادتر از انسانهاست دیدار با آن ها برای هیچ كس غیر ممكن نیست ولی چه بسا بسیاری از اختلالات روحی، روانی كه به جسم هم آسیب جدی وارد می سازد، ناشی از دیدار با یك جن خوب و نیكوكار بوده و تنها ترس از دیدار با این موجود، فرد را دچار عارضه ساخته و هیچ قصد و عمدی از سوی جنیان در كار نبوده است.

موارد زیادی از بیماران روان پریش دیده شده اند كه بیماری خود را ناشی از دیدن این موجودات می دانند و از سوی اطرافیان جن زده لقب گرفته اند. مسلم است كه وحشت، ترس و اضطراب بیش از حد، موجب بسیاری از اختلالات روحی و روانی خواهد شد. به راستی كدام انسان است كه در برخورد با این موجودات بیم در دلش راه نیابد. ولی آیا می توان همه این بیماریها را منسوب به جن و شیاطین دانست؟ به طور حتم شما هم عارضه «آل زدگی» را به كرات از سالخوردگان شنیده اید، عارضه ای كه مردم در ایام قدیم و امروزه در برخی از روستاها و مناطق دورافتاده آن را باور داشته و معتقدند كه این موجود جان زن زائوو طفلش را به خطر می اندازد. (چنان كه چند سیخ پیاز پوست كنده را در بالای سرزائو می گذاشتند تا آل و جن از بوی بد پیاز فرار كرده و به زائو نزدیك نشوند.) در حالی كه امروزه از طریق علمی ثابت شده است عامل بسیاری از بیماری ها، میكروب و موجودات میكروسكوپی بوده و وجود میكروب و نفوذ آن در بدن ضعیف زائو و طفلش موجب بیماری می شده و خاصیت میكروب زدایی پیاز عامل سلامت و محافظت بوده و نه بوی بد آن. و یا عوام بیماری بسیاری از كسانی كه به بیماری صرع گرفتارند را به جن ها نسبت می دهند.

حال این ها تا چه حد واقعیت دارد، سوالی است كه می توان با استناد بر این آیه آن را پاسخ گفت:

تعداد صفحات : 50

درباره ما
Profile Pic
ثبت شده در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 508
  • کل نظرات : 198
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 14
  • آی پی امروز : 57
  • آی پی دیروز : 51
  • بازدید امروز : 262
  • باردید دیروز : 212
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 768
  • بازدید ماه : 1,671
  • بازدید سال : 4,714
  • بازدید کلی : 927,629