loading...
کـــــاریـــزمــــــــــات
آخرین ارسال های انجمن
نوید شتابی فرد بازدید : 351 1391/03/12 نظرات (0)

چه ساختن هایی که مرا سوخت و چه سوختن هایی که مرا ساخت !
خدای من :
مرا فهمی عطا کن که از مقصد سوختنم ساختنی آباد بجا ماند ...

تمام رویدادها و افرادی که به زندگی شما راه یافته اند نقشی الهی به عهده دارند ...

 

غم قفس به کنار ،
آنچه عقاب را پیر میکند
پرواز زاغ بی سر و پاست !!!

 

 

شك انسان را عوض می کند

در فولكلور آلمان ، قصه اي هست كه این چنین بیان می شود :

مردي صبح از خواب بيدار شد و ديد تبرش ناپديد شده ، شك كرد كه همسايه اش آن را دزديده باشد ، براي همين ، تمام روز او را زير نظر گرفت .

متوجه شد كه همسايه اش در دزدي مهارت دارد ، مثل يك دزد راه مي رود ، مثل دزدي كه مي خواهد چيزي را پنهان كند ، پچ پچ مي كند ،آن قدر از شكش مطمئن شد كه تصميم گرفت به خانه برگردد ، لباسش را عوض كند ، نزد قاضي برود و شكايت كند .

اما همين كه وارد خانه شد ، تبرش را پيدا كرد . زنش آن را جا به جا كرده بود . مرد از خانه بيرون رفت و دوباره همسايه اش را زير نظر گرفت و دريافت كه او مثل يك آدم شريف راه مي رود ، حرف مي زند و رفتار مي كند .

پائولو كوئليو

 

نوید شتابی فرد بازدید : 539 1391/03/11 نظرات (4)

کپی برداری و استفاده از مطالب وبسایت شهریاران به شرط آگاه ساختن مدیریت وبسایت و درج کاریزمات در آخر مطالب در وبلاگها مجاز و بلا مانع میباشد

با تشکر از شما و درک بالای شما

 

مدیریت وبسایت کاریزمات:نوید فرامرزی(سفیران)

نوید شتابی فرد بازدید : 480 1391/03/09 نظرات (0)

موفقیت چیزی نیست که دیگران از تو انتظار دارند،موفقیت چیزی است که تو به ان می اندیشی

  

ارامش در طوفان.سلاح عاقلان است

 

به جای اینکه به تاریکی دشنام بدهیم بهتر است شمعی بیفروزیم

 

 موفق کسی است که با آجرهایی که به سمتش پرتاب میشود بنایی محکم بسازد

 

روز را با خنده شروع کن تا زندگی با خنده در دستانت شکوفا شود

  

پایان دادن به گفتگوهای درون یعنی رسیدن به ارامش

  

اگر به دنبال دوست بی عیب بگردیم هیچ وقت دوستی نخواهیم داشت

  

همیشه از خودت به خوبی یاد کن و زندگی را ان طور که دلخواهت هست تصور کن

  

تفاوت عمق اقیانوس و برکه از بزرگی ماهیهای که بیرون می ایند مشخص میشود

  

فقط کسی طعم دلتنگی را میفهمد که طعم وابستگی را چشیده باشد

  

عشق ان نیست که دو نفر به هم نگاه کنند عشق ان است که هر دو به یک سو بنگرند

  

دلهای بزرگ و احساس های بلند عشق های زیبا و با شکوه می افرینند

  

در سراسر جاده زندگی،توقف ممنوع

 

همواره به یاد داشته باش،موفقیت یک نقطه نیست بلکه جریانی است پیوسته

 

۹۹ درصد نگرانیهای ما مربوط به مسائلی است که هرگز اتفاق نمی افتند،پس شاد باش

 

اگر میخواهی مانند عقاب پرواز کنی با بوقلمون همراه نشو

  

مالکیت اسمان را به نام کسانی نوشته اند که به زمین دل نبسته اند

  

افکار بزرگ داشته باش،اما از شادیهای کوچک لذت ببر

  

بدبختی ما این حسن را دارد که دوستان واقعی را به ما میشناساند

  

دوست آن است که شما را قادر سازد، در هنگام روز، ستارگان را ببینید..

  

اگر قادر نیستی خود را بالا ببری، همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه ای را بالا ببری

  

بازنده در هر جوابی مشکلی را میبینید ولی برنده در هر مشکل جوابی را

 

نوید شتابی فرد بازدید : 343 1391/03/07 نظرات (0)

فروردین : انتظار به پایان رسید و بعد از سالها انتطار و فراز و نشیب و غم و غصه و اشک و نا امیدی، به زودی ازدواج می کنی و به خانه بخت می روی، اما شب عروسی هنگام صرف شام برق می رود و داماد فرار می کند.

اردیبهشت
: کسی در این دنیا هست که هر لحظه به تو فکر می کند و بی تو زنده نیست و نفس نمی کشد و قلبش نمی زند و اگر با او تماس نگیری، به کما می رود.او به زودی به خواستگاریت میاید و تو را با اسب سفید به قصر خوشبختی ها می برد.

خرداد : امروز دوست مامانت بعد از سالها زنگ می زنه خونه شما و با مامانت حرف می زنه و تورو واسه پسرش خواستگاری می کنه . البته تا سه سال دیگه نمی تونید ازدواج کنید چون پسره زندانه و سه سال از حبسش مونده.

تیر: تو با هر کسی که ازدواج کنی یکسال نشده پست می دن و باز برمی گردی خونه بابات.

مرداد : تا ۴۳ روز دیگه ازدواج می کنی با پسر مورد علاقه ات و تا ۳۴۲ روز دیگه بچه دار میشین پسره اسمشو می زارین بهرام بعد از ۷۴۰ روز دیگه بچه دومت بدنیا میاد که اونم پسره اسمش می زارین شهرام و ….

شهریور : هر خواستگاری که واست میاد بعلت نامعلومی بعد از سه روز ناپدید میشه و دیگه خبری ازش نمیشه.

مهر : تا یکسال دیگه ازدواج می کنی اما شوهرت معتاد ازآب در میاد و طلاق میگیری بعد از یکسال باز ازدواج می کنی اما اون یکی هم معتاد در میاد و باز طلاق دوباره یکسال صبر می کنی و باز ازدواج می کنی در ازدواج سوم موفق میشی و پسر یک کارخونه دار میلیاردر و فوق العاده زیبا تو رو میگیره و کلی خوشبخت میشی.

آبان :پسری که همیشه در دانشگاه از تو جزوه می گیرد، هیچ فکری در کله اش ندارد و فقط عادت کرده از تو کمک بگیرد، نه قیافه داری، نه اخلاق. چرا این جوری فکر می کنی که باید در دوران دانشگاه ازدواج کنی؟ خلاصه بگم تا آخر عمر واست خواستگار نمیاد الکی منتظر نباش.

آذر:دوتا خواستگار سمج تا ۲ ماه آینده میان خواستگاریت که هر دو دیوانه وار عاشقتن و وقتی می فهمن یک خواستگار دیگه داری با هم دعواشون میشه (دعوای عشقی) و هر دو با ضربات چاقو به قلب هم می زنن و هر دو می میرن. و تو تا آخر عمرت می مونی خونه بابات!

دی: به زودی با نویسنده محبوبت آشنا می شوی و از تو خواستگاری می کند. اما چند ماه بعد با بهانه های مختلف از ازدواج با تو منصرف می شود. تو دلیل این عمل او را نمی فهمی، اما به زودی متوجه می شوی رمانی از او منتشر شده که شخصیت های آن بسیار شبته تو و پدر و مادر و خواهر و برادر و فامیلهایت هستند و در مقدمه کتاب هم توضیح داده که برای دستیابی به این داستان واقعی، مجبور شده به دختری زشت پیشنهاد ازدواج بدهد.

بهمن : امروز همه از این که به زودی ازدواج می کنی خوشحال هستند، چون از دست غرغرهایت راحت می شوند و از این به بعد شوهر بیچاره ات است که باید تو را تحمل کند.

اسفند : عید نوروز بعدی عروسیته و با اونی که سالها منتظرش بودی ازدواج می کنی واسه ماه عسل، با کشتی شخصی داماد میرین به یک ویلا توی یک جزیره زیبا در اسپانیا! اما کشتی وسط راه میخوره به کوه یخ و غرق میشه! شوهرت تو رو سوار یه تخته میکنه و چون اون تخته تحمل وزن دوتاتون رو نداشته ، تخته رو ول میکنه و تو آب یخ میزنه و میمیره !تو هم برمیگردی خونه بابات و تا آخر عمر شوهر گیرت نمیاد!

نوید شتابی فرد بازدید : 327 1391/03/06 نظرات (0)

ما ایرانی ها وقتی میخوایم از کسی تعریف کنیم :
عجب نقاشیه نکبت…
چه دست فرمونی داره سگ…
چقدر خوب میخونه بد مصب…
چه گیتاری میزنه ناکس…
استاده کامپیوتره لامصب…
موی کوتاه به طرف میاد :چه عوضی شدی…
عجب گلی زد بی وجدان…
بی شر.. خیلی کارش درسته…
دوستت دارم وحشتناک…!

اما وقتی میخوایم فحش بدیم:
برو شازده…
چی میگی مهندس…
آخه آدم حسابی…
دکتر برو دکتر…
چطوری آی کیو؟
به به! استاد معظم!
کجایی با مرام؟
باز گلواژه صادر فرمودی؟

نوید شتابی فرد بازدید : 346 1391/03/04 نظرات (0)

به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانش گریه ی فرزندش رو دید
ماشین رو داد به دستش در حالی که چشمانش پر از گریه بود گفت : حالا تو موهای منو بتراش !

به سلامتی پدری که نمی توانم را در چشمانش زیاد دیدیم ولی از زبانش هرگز نشنیدم …!!!

به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید ،اما واسه خیلی ها پدری کرد

به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش ،
اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه !

سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش . . .

به سلامتی پدری که کفِ تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچش کف خونه کسی رو جارو نزنن..

همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم ، که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود…
ولی پدر …
یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند
خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست
فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …
بیایید قدردان باشیم …
به سلامتی پدر و مادرها

پدرم هر وقت میگفت “درست میشود” … تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت…!

وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده !
وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده !
وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه…
و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری

پدرم ،تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته هاهم میتوانند مرد باشند ! به سلامتی هرچی پدره

خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گرددبه سلامتی هرچی پدره . .

نوید شتابی فرد بازدید : 355 1391/03/04 نظرات (0)
دختر ترشیده ای تا صبح خفت/صبح خوابش را به مادر بازگفت
خواب دیدم خانه نورانی شده/کوچه سرتاسر چراغانی شده
شربت و شیرینی و گل داشتیم/زیر ابروهای خود برداشتیم
سفره عقد و نبات و خنچه بود/صورتم خوشگل تر از یک غنچه بود
در لباسی توری و گلدار و ناز/آستین٬ پُرچین و گردن٬ بازٍ باز…
مادرش زد بر سر او٬ تند گفت:”/ ول کن این الفاظ نامربوط و مفت!
وصف اندام و سر و وضعت نگو/نیست این جا جای هر راز مگو!
جای طنز و شوخی است این جا عزیز!/آبروی شعر طنزش را نریز!
الغرض! آخر چه شد؟ این را بگو/ول کن این وصف تمام و مو به مو!
دخترک وا رفت اما جا نزد/گفت: ” آره! می گفتم…(خب قافیه نیومد چی کار کنم؟!)
در کنارم یک جوان قد بلند!/خوش قیافه٬ زلف ها مثل کمند!
البته از من که خوشگل تر نبود!/با کت و شلوار طوسی کبود
دست در دستان هم توی اتاق/از شرار عشق هر دو داغ داغ(!)
(مادرش یک بار دیگر اخم کرد/دخترک فهمید و رویش گشت زرد)
الغرض من یافتم یک شوهری/جفت خوبی٬ هم نفس٬ یک همسری
گفت مادر: “دختر زیبای من!/ای سی و شش سال تو همپای من!
آن چه دیدی خواب خوش بود و پرید/کاش می شد شوهر از دکان خرید!
کم شده شوهر در این دنیای پست/دختر ترشیده اما هست٬ هست
مثل تو صدهاهزاران دختر است/چشمشان از صبح تا شب بر در است
آه! اما نیست یک اسب سفید/شاهزاده؟ کو؟ کجا؟ اصلاْ که دید؟!
صبر کن شاید بیاید٬ غم مخور/!لااقل هر ساعت و هر دم مخور!
چو هرگز نیابی نشان زشوی/زگهواره تا گور دانش بجوی
نوید شتابی فرد بازدید : 390 1391/02/26 نظرات (1)

در زمان سلطنت خسرو پرویز بین ایران و روم جنگ شد و در این جنگ ایرانیها پیروز شدند
و قسطنطنیه که پایتخت روم بود به محاصره ی ارتش ایران در آمد و سقوط آن نزدیک شد .

مردم رم فردی را به نام هرقل به پادشاهی برگزیدند. هرقل چون پایتخت را در خطر می دید، دستور داد که خزائن جواهرت روم را در چهار کشتی بزرگ نهادند تا از راه دریا به اسکندیه منتقل سازند تا چنانچه پایتخت سقوط کند، ‌گنجینه ی روم بدست ایرانیان نیافتد.

اینکار را هم کردند. ولی کشتیها هنوز مقداری در مدیترانه نرفته بودند که ناگهان باد مخالف وزید و چون کشتیها در آن زمان با باد حرکت می کردند، هرچه ملاحان تلاش کردند نتوانستند کشتیها را به سمت اسکندریه حرکت دهند و کشتی ها به سمت ساحل شرقی مدیترانه که در تصرف ایرانیان بود در آمد.

ایرانیان خوشحال شدند و خزائن را به تیسفون پایتخت ساسانی فرستادند.
خسرو پرویز خوشحال شد و چون این گنج در اثر تغییر مسیر باد بدست ایرانیان افتاده بودخسرو پرویز آنرا ( گنج باد آورده ) نام نهاد.
از آنروز به بعد هرگاه ثروت و مالی بدون زحمت نصیب کسی شود، آنرا بادآورده می گویند

نوید شتابی فرد بازدید : 350 1391/02/26 نظرات (0)

تا حالا دقت کردین وقتی‌ توی یه جمعی‌ یکی‌ میگه اون تلویزین رو کمش کن ،یکی‌ دیگه از اونور میگه اصلآ خاموشش کن . . . !

تا حالا دقت کردین وقتی واسه دل خودت موهاتو درست میکنی چقدر خوشگل میشه
ولی وقتی میخوای بری مهمونی یا عروسی بعد از ۳ ساعت کلنجار رفتن شبیه خربزه میشی؟

تا حالا دقت کردین یکى از سرگرمى هاى خاص مردم ایران اینه
که :وقتى از مطب دکتر میان بیرون،حساب کنن ببین این دکتره روزى چقد درآمد داره ….

تا حالا دقت کردین که روزای هفته اینجوری میگذره :
شــــــــــــــــــــــنبـــــ ـــــــــــــــه
یــــــــکشــــــــنبـــــــــ ــــــــــه
دوشـــــــــــــنبــــــــــــ ـــــــه
سه شـــــــنبـــــــــــــــــه
چـــهـــار شنبـــــــــــــه
پنجشنبه جمعه!!!

تا حالا دقت کردین ﺷﯿﺮﯾﻦﺗﺮﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻭﻥ ۵ ﺩﻗﯿﻘﻪﯼ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻻﺭﻡ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﻪ !!

تا حالادقت کردین وقتی داری درس میخونی و به یه صفحه عکس دار
میرسی چه حالی میکنی که اون صفحه نصفست…!

تاحالا دقت کردین وقتی احساس میکنین گم شدین اول ضبط ماشین رو کم میکنین!

تا حالا دقت کردین تا آرایشگر روپوش و میندازه رومون دماغمون خارش میگیره؟!

تا حالا دقت کردین وقتی سوهان میخوری ۹۵%ش میره لای دندونات و فقط ۵%ش نصیب معدت میشه؟!!!

تا حالا دقت کردین پسرا موقع دعوا بچه ی پایین شهر میشن و موقع دختر بازی بچه ی بالا شهر … !!

تعداد صفحات : 50

درباره ما
Profile Pic
ثبت شده در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 508
  • کل نظرات : 198
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 14
  • آی پی امروز : 50
  • آی پی دیروز : 51
  • بازدید امروز : 196
  • باردید دیروز : 212
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 702
  • بازدید ماه : 1,605
  • بازدید سال : 4,648
  • بازدید کلی : 927,563