loading...
کـــــاریـــزمــــــــــات
آخرین ارسال های انجمن
نوید شتابی فرد بازدید : 444 1390/03/25 نظرات (0)

خدا: بنده ي من نماز شب بخوان و آن يازده رکعت است.
بنده: خدايا !خسته ام!نمي توانم.


خدا: بنده ي من، دو رکعت نماز شفع و يک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدايا !خسته ام برايم مشکل است نيمه شب بيدار شوم.


خدا: بنده ي من قبل از خواب اين سه رکعت را بخوان
بنده: خدايا سه رکعت زياد است


خدا: بنده ي من فقط يک رکعت نماز وتر بخوان
بنده: خدايا !امروز خيلي خسته ام!آيا راه ديگري ندارد؟


خدا: بنده ي من قبل از خواب وضو بگير و رو به آسمان کن و بگو يا الله
بنده: خدايا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم مي پرد!


خدا: بنده ي من همانجا که دراز کشيده اي تيمم کن و بگو يا الله
بنده: خدايا هوا سرد است!نمي توانم دستانم را از زير پتو در بياورم


خدا: بنده ي من در دلت بگو يا الله ما نماز شب برايت حساب مي کنيم
بنده اعتنايي نمي کند و مي خوابد

خدا:ملائکه ي من! ببينيد من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابيده است چيزي به اذان صبح نمانده، او را بيدار کنيد دلم برايش تنگ شده است امشب با من حرف نزده
ملائکه: خداوندا! دوباره او را بيدار کرديم ،اما باز خوابيد


خدا: ملائکه ي من در گوشش بگوييد پروردگارت منتظر توست
ملائکه: پروردگارا! باز هم بيدار نمي شود!


خدا: اذان صبح را مي گويند هنگام طلوع آفتاب است اي بنده ي من بيدار شو
نماز صبحت قضا مي شود خورشيد از مشرق سر بر مي آورد


ملائکه:خداوندا نمي خواهي با او قهر کني؟

...

خدا: او جز من کسي را ندارد...شايد توبه کرد

بنده ی من تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صد ها خدا داری

نوید شتابی فرد بازدید : 404 1390/03/20 نظرات (0)
خانمها چطور نیمرو درست میکنن؟
۱-ماهیتابه را میزارن رو گاز
۲- توی ماهیتابه روغن میریزن
۳- اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن
۴- تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن
۵- چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن
 
آقایون چطور نیمرو درست میکنن؟
۱- توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن
۲- توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن
۳- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن
۴- توی ماهیتابه روغن میریزن
۵- توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن
۶- یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن
۷- چند تا فحش میدن
۸- دنبال کبریت میگردن
۹- با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره
۱۰- ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد )!
۱۱- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن
۱۲- تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن
۱۳- چند تا فحش میدن و لباس میپوشن
۱۴- میرن سراغ بقالی سر کوچه و ۲۰ تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن
۱۵- تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن
۱۶- روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن
۱۷- تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن
۱۸- دنبال نمکدون میگردن
۱۹- نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن
۲۰- دنبال کیسهء نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن
۲۱- نمکدون رو پر از نمک میکنن
۲۲- صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون
۲۳- نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن
۲۴- بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه
۲۵- چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن
۲۶- توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن
۲۷- با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن
۲۸- صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون
۲۹- سریع برمیگردن توی آشپزخونه
۳۰- تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن
۳۱- ماهیتابه رو میندازن توی سینک
۳۲- دنبال ظرفهای مسی میگردن
۳۳- قابلمهء مسی رو روی ا جاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن
۳۴- چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن
۳۵- یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن
۳۶- چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن
۳۷- یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه
۳۸- روی باقیماندهء تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن
۳۹- چند تا فحش میدن و بلند میشن
۴۰- نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن
۴۱- قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن
۴۲- چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن
۴۳- با یه پارچهء تنظیف قابلمه رو برمیدارن
۴۴- پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن
۴۵- نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن و چند تا فحش میدن
نوید شتابی فرد بازدید : 401 1390/03/18 نظرات (0)

امتحان فلسفه

يه روز يه استاد فلسفه مياد سر کلاس و به دانشجوهاش ميگه:

امروز ميخوام ازتون امتحان بگيرم ببينم درسهايي رو که تا حالا بهتون دادمو خوب ياد گرفتين يا نه…!

بعد يه صندلي مياره و ميذاره جلوي کلاس و به دانشجوها ميگه:

با توجه به مطالبي که من تا به امروز بهتون درس دادم، ثابت کنيد که اين صندلي وجود نداره؟!

دانشجوها به هم نگاه کردن و همه شروع کردن به نوشتن روي برگه…

بعد از چند لحظه يکي از دانشجوها برگه شو داد و از کلاس خارج شد…

روزي که نمره ها اعلام شده بود، بالاترين نمره رو همون دانشجو گرفته بود !

اون فقط رو برگه اش يه جمله نوشته بود:

.

کدوم صندلي ؟

نوید شتابی فرد بازدید : 419 1390/03/07 نظرات (0)

آسمان هست

من هستم

مثل يک پرستوی مهاجر با حسی غريب

اما نه برای تو و نه برای هيچکس

در کنار اين مردم

شايد حضور صدايی نتواند نگاههايی چنين سنگين را جا به جا کند

شايد برای باور وجودم اثباتی لازم باشد

اما من وجود دارم

برای تنهايی ديوارهای اتاق

برای انتظار قلبهای بدون عکس

برای ترک خوردگی روح باغچه

من هستم با قلبی شکسته اما در حال تپيدن جدا از همه بودنها

همانطور که آسمان هست

نوید شتابی فرد بازدید : 321 1390/02/28 نظرات (0)

پیامبر اکرم-ص:

هر کس پیشانی مادر خویش را ببوسد، از آتش جهنم دور می ماند . . .

.

.

.

ای دوست به حنجر شهیدان صلوات / بر قامت بی سر شهیدان صلوات

از دامن زن مرد به معراج رود / بر دامن مادر شهیدان صلوات . . .

ادامه در لینک زیر

EXLoxBlog.comEX

پیامبر اکرم-ص:

هر کس پیشانی مادر خویش را ببوسد، از آتش جهنم دور می ماند . . .

.

.

.

ای دوست به حنجر شهیدان صلوات / بر قامت بی سر شهیدان صلوات

از دامن زن مرد به معراج رود / بر دامن مادر شهیدان صلوات . . .

.

.

.

بیستم ماه جمادی / این ندا دادی منادی

آمده هنگام شادی / فاطمه از مام زادی

.

.

.

میلاد سرور بانوان جهان

و مادر تمام شیعیان بر شما و تمام ایرانیان مبارک باد . . .

.

.

.

شد جهان پرشور و غوغا / صفحه ی گیتی مصفا

بیت احمد طور سینا / پا نهد زهرا-س به دنیا . . .

.

.

.

در زاد روز این پسر و مادر / شمس و قمر قرینه ی یکدیگر

مادر، بزرگ بانوی دین، زهراست / فرزند و، خمینی روح الله است

مادر، چراغ روشن ایمان است / فرزند، روشنایی ایران است

از مهر مادر و خط این فرزند / یا رب به ما جدائی از آن مپسند . . .

.

.

.

در آسمان آبی دلم، جایی برای ابرها نیست

مادرم! دعایم کن که با دعایت ، دلم خانه دردها نیست

عزیزترین عزیزانم ، روزت مبارک . . .

.

.

.

تو بهترین گل، میان شهر گلهایی تو رنگ آفتابی،

شب که می رسد، مثل ستاره، گوئیا مهتابی

مادر خوبم ، روزت مبارک . . .

.

.

.

آسمانی پر از ستاره، دشتی پر از گل،

تقدیم به آنی که بهشت زیر پایش جا دارد

به مادرم . . .

که مهرش تا ابد در دلم جای دارد . . .

.

.

.

*%;;%”*
*;%*;%”*.
*;*;%;*%*,
)i(
( )

مادرجون این دسته گل تقدیم تو،به شرط اونکه تو خودت گل باشی و من خاک زیر پات !

.

.

.

می دونی فرق روز پدر با روز مادر چیه ؟

روز مادر طلا فروشی ها شلوغ می شه اما روز پدر جوراب فروشی ها !

می دونی شباهشتون چیه ؟ پول هر دو از جیب بابا می ره !!!

.

.

.

مادر، ای لطیف ترین گل بوستان هستی، ای باغبان هستی من، گاهِ روییدنم باران

مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند. گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد . . .

.

.

.

دو موجود هستی گرامی تر است / یکی میهن و دیگرش مادر است

ستایش کنم زن که او مادر است / که مادر سزاوار زیب و زر است

تو ای مادر من نوای میهن من / کنم خواب در اغوشت ای سرور من . . .

.

.

.

مادر

کاشکی می شد بهت بگم / چقدر صدات و دوست دارم

لالایی هات و دوست دارم / بغض صدات و دوست دارم . . .

.

.

.

بهشت ها برای تو آفریده شده اند و درختان برای اینکه سایبان تو باشند

سر از خاک بر می آورند . . .

.

.

.

مادر تو غزل زیبای محبت و ایثاری

دوستت دارم و نام تو را با چشمه ها و رودها زمزمه میکنم . . .

.

.

.

همسرم، معنای عشق و دوستی را در تمنای وجود تو یافتم.

مادرم، با تو زیستن، بهشتِ زندگی من است . . .

.

.

.

مادرم، خواستم خوشبوترین گل دنیا را برایت هدیه بیاورم،

اما دیدم تو خوشبوترین گل دنیا هستی . . .

.

.

.

مادرم، تو تنها ستاره‌ای هستی که در روز و شب می‌درخشی.

ی ستاره‌ی زندگیم، تو را با تمام وجود دوست دارم . . .

.

.

.

بارانی از عشق و نَمی هم ستاره ارزانی تویی که در تبار معصومانه‌ی نگاهت، چشمان

خسته‌ی من ستاره می‌چیند. خوش‌آهنگ‌ترین نغمه‌های هستی نثار قلب خسته و

صبورت. روزِ به اوج نشستنت مبارک . . .

.

.

.

آبی‌ترین، دریایی‌ترین و آسمانی‌ترین تقدسِ زندگی‌مان

دستان‌تان را بوسه می‌زنیم . روزتان مبارک . . .

.

.

.

در تمام زندگی ام مادرم تنها دلیل بودنم بود

روزت مبارک فرشته خلقت . . .

نوید شتابی فرد بازدید : 390 1390/01/30 نظرات (0)

این منم تازه از سره جلسه امتحان بلند شدم
همه چیز عادیه
هیچ چیز غیر طبیعی نمیبینید
.
.
.
.
ایزی لایف پوشاک مخصوص دانشجویان


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

فرق یک مرد با یک گربه چیه؟

یکیشون یه موجود دله است که بی چشم و روئه و براش مهم نیست که کی بهش غذا میده, اون یکی یه

حیوان ملوس خانگیه!


نوید شتابی فرد بازدید : 420 1390/01/30 نظرات (0)

استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید:

به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟

شاگردان جواب دادند:

۵۰ گرم ، ۱۰۰ گرم ، ۱۵۰ گرم

استاد گفت:

من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقا“ وزنش چقدراست. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد.

استاد پرسید:

خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟

یکی از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد میگیرد.

حق با توست… حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟

شاگرد دیگری گفت: دست تان بی حس می شود. عضلات به شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج می شوند. و مطمئنا“ کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه شاگردان خندیدند.

استاد گفت: خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟

شاگردان جواب دادند: نه

پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود؟ درعوض من چه باید بکنم؟

شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید.

استاد گفت: دقیقا“ مشکلات زندگی هم مثل همین است.

اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید.

اشکالی ندارد. اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد.

اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.

فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است.. اما مهم تر آن است که درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید.

به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرند، هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هرمسئله و چالشی که برایتان پیش می آید، برآیید!

نسیممن، یادت باشد که لیوان آب را همین امروززمین بگذار

نوید شتابی فرد بازدید : 453 1390/01/30 نظرات (0)

تو تنها بهانه من برای ماندنی

توئی که ندیدمت ولی خوب در روءیاهایم میدرخشی

توئی که دیر شناختمت ولی انگار سالهاست با منی

توئی که در خرابه قلبم لانه کردی چونان گنجی که جای در کنج ویرانه دارد

توئی که باپرتو وجودت زندگیم را روشنی بخشیدی

توئی که چون نامت (مهتاب)روشنی بخش من در شبهای تارم شدی

توئی که با بودنت هستم.وترک کردنت همانا ترک روح است از بدنم

بمان.با من بمان.برای همیشه بمان

بمان و بگذار تا لذت یک زندگی را بعد از سالها تجربه کنم

بمان تا غم برود و حمکرانی اش را بر این دل رنج کشیده تمام کند

بمان حتی زمانی که از سرزمینم رفتی

بیا تا در کنار زاینده رود عکس زیبایت را در آب به نظاره بنشینیم

بیا که توئی تنها بهانه ام برای زندگی

تورا به هر چه عشق پاک است قسم میدهم مرا فراموش نکن

و مرا از دلت بیرون مینداز که بیرون راندن من از دلت برای من یعنی مرگ

برگرفته از وبلاگ نسل سوخته

نوید شتابی فرد بازدید : 406 1390/01/26 نظرات (0)
دل تنگی هایم از دوری توست

تو که در ان غروب جدایی تنها مسافر جاده ها شدی

و کوله بارت را پر از یاسهای سپید کردی

تا بهای هنگفت عشق را بپردازی و عاشقانه باز گردی

من چشمانم را به امتداد جاده دوخته ام

و میدانم که روزی خواهی امد

ان روز که عشق نایاب ترین عنصر زندگی انسانهاست

تعداد صفحات : 50

درباره ما
Profile Pic
ثبت شده در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 508
  • کل نظرات : 198
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 14
  • آی پی امروز : 57
  • آی پی دیروز : 51
  • بازدید امروز : 269
  • باردید دیروز : 212
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 775
  • بازدید ماه : 1,678
  • بازدید سال : 4,721
  • بازدید کلی : 927,636