سلطان عالم هم که باشی آخرش اینجا میخوابی
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
اس ام اس خنده دار | 0 | 91 | navaro |
۱۱ محدودیتی که بدن شما دارد و نمی دانستید | 2 | 345 | navaro1 |
شوخی با حافظ | 0 | 339 | navaro |
این هم عاقبت تعریف کردن از خانم ها(آخر طنز!!) | 0 | 307 | navaro |
مختصری از بيل گيتس | 0 | 290 | navaro |
نابترین جملاتی که در هیچ وبلاگ یا سایتی ندیده اید و نخواهید دید | 0 | 329 | navaro |
قوانین اخطارها | 0 | 380 | navaro |
๑۩۞۩๑قـــوانــین و اســـاســنامه اصلی๑۩۞۩๑ | 0 | 415 | navaro |
سلطان عالم هم که باشی آخرش اینجا میخوابی
روزنامه محلی صبح کرمان بنا بدلیل جنبه زیاد مقامات دولتی توقیف و مدیر مسئول روزنامه بدلیل انتشار مطلب پایین که حاوی توهین به مقامات و نظام مقدس اسلامی ایران بازداشت شد
آخه مرض داشتی با این کارت چند خانواده رو از نون خوردن بندازی؟
اینجا ایران است.باید توقعات رو کم کرد
هشدار!
سازمان صلیب سرخ جهانی اخیرا عکسی از یک نوع عنکبوت آفریقایی که به دلایل مجهولی در سرتاسر جهان پخش شده است را منتشر نموده است نیش این عنکبوت تا 4 روز هیچ تاثیر و اثری نداشته و وقتی عیان می شود که دیگر کار از کار گذشته است.این سازمان از تمام افراد و شبکه های اجتماعی خواسته تا در اطلاع رسانی تصویر این بندپا مشارکت کنند.شما نیز آنرا با دیگران مطرح کنید.
در این امر مهم همکاری نمایید
پنجشنبه 03 مرداد 1392 ستاره
سلام لطفاادرس ایمیل اقامحسنو برام بذاریدممنون
پاسخ : سلام
دوست گرامی ستاره خانم با عرض پوزش ایشان اجازه ندادن
در ضمن کلیه آدرس ایمیل دوستان به هیچ عنوان در اختیار اشخاص حقیقی و حقوقی قرار نمیگیرد
چه ازدواج کرده باشید، چه نکرده باشید، باید این را بخوانید.....
وقتی آن شب از سر کار به خانه برگشتم، همسرم داشت غذا را آماده میکرد، دست او را گرفتم و گفتم، باید چیزی را به تو بگویم. او نشست و به آرامی مشغول غذا خوردن شد. غم و ناراحتی توی چشمانش را خوب میدیدم.
صبح روز بعد او شرایط طلاق خود را نوشته بود: هیچ چیزی از من نمیخواست و فقط یک ماه فرصت قبل از طلاق خواسته بود. او درخواست کرده بود که در آن یک ماه هر دوی ما تلاش کنیم یک زندگی نرمال داشته باشیم. دلایل او ساده بود: وقت امتحانات پسرمان بود و او نمیخواست که فکر او بخاطر مشکلات ما مغشوش شود.
شب که به خانه رسیدم، با گلها دستهایم و لبخندی روی لبهایم پلهها را تند تند بالا رفتم و وقتی به خانه رسیدم دیدم همسرم روی تخت افتاده و مرده است! او ماهها بود که با سرطان میجنگید و من اینقدر مشغول معشوقهام بودم که این را نفهمیده بودم. او میدانست که خیلی زود خواهد مرد و میخواست من را از واکنشهای منفی پسرمان بخاطر طلاق حفظ کند. حالا حداقل در نظر پسرمان من شوهری مهربان بودم.
چند سال پیش وقتی بساط نقاشی برادرزاده ننه صنوبر در حیاط خانه پهن بود، برگی از درخت روی صفحه کاغذ افتاد. ننه صنوبر دور تا دور برگ را روی صفحه سفید کاغذ کشید. نقاشی شبیه برگ شد آن وقت با مداد سبز آن را رنگ کرد. درست همین لحظه بود که ننه صنوبر فکر کرد میتواند نقاشی کند.
فرزند منور رمضانی "ننه حسن" این نقاش ۷۶ ساله میگوید: «سال ۷۸ من سیاهقلم کار میکردم و مادرم کنار دست من مینشست و از روی کارهای من کار میکرد. کارهایش از دید من خیلی خاص بودند پس تشویقش کردم که بیشتر کار کند و نقاشی بکشد.»
به نوشته خبرگزاری مهر:«شوهر ننه صنوبر اهل گرجستان بود ولی خودش از ایلاتی های بختیاری منطقه الیگودرز است. حدود ۴۰ سال پیش به تهران آمدند و از همان ابتدا هر دو برای اینکه بتوانند خرج زندگیشان را تامین کنند در کورههای آجر پزی کار کردند.»
پسر ننه حسن که خود نقاش است در مورد چگونگی آشنایی مادرش با نقاشی میگوید: «او از کودکی به قالیبافی و طراحی نقوش قالی مشغول بود.»
ننه صنوبر هر روز بساط نقاشی های کودکانهاش را در محله یافت آباد تهران پهن میکند تا روزگارش بگذرد. میگوید هرچه به ذهنم می رسد میکشم. مردم وقتی می بینند این نقاشی را یک پیرزن کشیده دوست دارند و می خرند.
به گفته مدیر گالریهای خانه هنرمندان:« قیمتگذاری آثارهنرمندان خودآموخته متأثر از جذب مخاطب است که اگر بتواند روی مخاطب تأثیرگذار باشد، قیمت این آثار هم رشد میکند. آثار ننه حسن از حدود یک میلیون و یک میلیون و 500 هزار تومان شروع میشود.»
ننه صنوبر میگوید: "کسانی که سواد دارند این نقاشی ها را در نمایشگاه میگذارند. اگر کسی بگوید چند تومان میفروشی می گویم هر چقدر دوست دارید بدهید و حتما امضایش میکنم چون نقاشان بزرگ هم امضا دارند".
ننه صنوبر، گدایی نمیکند. نقاشی میکشد تا رهگذران "هر چقدر که دوستدارند بدهند" تا او بتواند در این سن بالا هزینههای زندگیاش را تامین کند. در کنار ننه صنوبر، جوانی چهار قلم جنس را در کنار خیابان چیده و مشغول دست فروشی است. پشت سر او جوان دیگری در میان زبالهها در حال جستجو است.
اینکه ننه صنوبر در این سن بالا در کنار خیابان و با یک نوآوری برای گذراندن زندگی خود تلاش میکند، حاوی نکات مثبت و منفی بسیاری است. جمعیت کهنسال ایران در حال افزایش است. همه این جمعیت ننه صنوبر نیستند. درصد زیادی از این جمعیت نیازمند کمک هستند.
حقیقتشناس با بیان این که آثار هنرمندان خودآموختهای همچون ننه حسن به طور مستقیم از زندگی آنها نشأت میگیرد میگوید: «آثار این هنرمندان تحت تاثیر زندگی آنهاست و آن چه در زندگی میبینند و دچار آن شده اند به نمایش میگذارند. این آثار قرار نیست که روی زندگی تاثیر بگذارند بلکه یادآوری میکنند آنچه را که دیگر هنرمندان در تولید آثار هنری فراموش کردهاند.»
ننه صنوبر چند سالی است با نقاشی کشیدن گوش به ندای درونیاش میدهد که البته با چاشنی تامین هزینه زندگی نیز همراه است. هنر، هنر است و ارزش گذاری (نه تنها مادی) نیز برعهده مخاطب هنرمند.
بازنمود روایتها، افسانه ها، داستان وارهها، منظومهها، اعتقادات، اسطورهها و آئینهای کهن را میتوان در غالب آثار ننه حسن دید که صادقانه به تصویر کشیده شدهاند.
در جوامع سنتی، مقولهای بنام "بازنشستگی" وجود ندارد. در جوامع در حال توسعه اما بازنشستگان کاربردی ندارند. ننه حسن نشان داد که پیری پایان راه نیست و میتواند سرآغاز فصلی نوین در زندگی باشد. اکنون در بسیاری از جوامع پیشرفته از تواناییها و تجربیات سالمندان در رشتههای گوناگون استفاده میشود و بسیاری از آنها به کارها و علائقی میپردازند که در گذشته وقت، امکان و شاید پول آن را نداشتند.
تعداد صفحات : 50